وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه
وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

اعتراض‌ها به تحریف شخصیت ابن‌سینا در فیلم ضدایرانی «پزشک»


آیا ابن‌سینا خودکشی کرده است؟


عکس

خبرگزاری تسنیم: یک مسئول در سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور به ساخت فیلم «پزشک» با بازی یک چهره ضدایرانی بسیار منفور در نقش ابوعلی سینا و تحریف شخصیت وی و سابقه پزشکی در ایران اعتراض کرد و خواستار توقف ساخت چنین فیلم‌هایی شد.

به‌گزارش سلامت خبرگزاری تسنیم، مجید نوروزی در آستانه فرا رسیدن روز پزشک از یک فیلم آلمانی ضدایرانی به‌نام «پزشک: به‌زبان آلمانی Der Medicus» انتقاد و اعتراض این سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور را اعلام کرد.

مدیرکل روابط عمومی سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور افزود: جای سؤال دارد که چرا تا به حال به این موضوع پرداخته نشده است و اعتراضی نسبت به آن صورت نگرفته است.

نوروزی با بیان اینکه در این فیلم ساخت کشور آلمان، تاریخ پزشکی و زندگی حکیم ابوعلی سینا دانشمند برجسته ایرانی کاملاً تحریف شده است؛ خواستار توقف ساخت چنین فیلم‌هایی شد و از جامعه جهانی نیز خواست به تحریف سابقه پزشکی ایران در فیلم‌ها اعتراض کنند.

به همین منظور علی جعفری اقدمی خامنه  منتقد و تحلیلگر جوان سینمای ایران در گفت‌وگویی ابعاد این فیلم را واکاوی کرد.

جعفری اظهار کرد: فیلم "پزشک" ساخته سینمای آلمان است که هزینه‌ای بالغ بر 40 میلیون دلار در برداشته است، این فیلم در سال 2012 ساخته شده است و در سال 2013 اکران شد، فیلم مذکور بر اساس رمان پزشک (کتاب) اثر نوا گوردون نویسنده آمریکایی ساخته شده است که بازخورد جهانی بسیار زیادی داشت به‌طوری که تاکنون بیش از 21 میلیون نسخه از آن در دنیا به فروش رسیده است.

وی افزود: ابن‌سینا در اروپا به‌خوبی شناخته شده است زیرا در گذشته اروپاییان پژوهش‌‎های زیادی درباره وی کرده بودند؛ یکی از علل فروش خوب فیلم، تبلیغات مبنی بر ساخت فیلمی درباره ابن‌سینای ایرانی است، با این تبلیغ، مردم تصور کردند نقش اول این فیلم می‌بایستی ابوعلی سینا باشد در صورتی که داستان چیز دیگری است و کاملاً خلاف انتظار بینندگان است و به ایران و تاریخ ایرانی در حاشیه این داستان پرداخته شده است.

چهره ضدایرانی بسیار منفور بازیگر نقش ابوعلی سینا

این تحلیلگر سینما با بیان اینکه کارگردان کاملاً با تحریف وارد جزئیات زندگی ابوعلی سینا شده است، گفت: انتخاب بازیگر در فیلم "پزشک" با یک سیاست و خلاقیت خاصی انجام شده است، «بن کینگزلی» بازیگر انگلستانی نقش ابوعلی سینا را بازی کرده است و این موضوع کاملاً جای تأمل دارد زیرا او بازیگر فیلم ضدایرانی شاهزاده ایران بود که چهره‌ای بسیار منفور نشان داده شده بود، وی هیچ نمادی از شرقی بودن در چهره خود ندارد و چهره‌ای کاملاً انگلیسی دارد، نوع پوشش وی هم کاملاً غیرایرانی است.

قهرمان اصلی راب کول است نه ابوعلی سینا

جعفری ادامه داد: داستان این فیلم با نمایش سالیان تاریک قرون وسطی در سده یازده میلادی در اروپا آغاز می‌شود، راب کول یک بچه یتیم و بسیار فقیر انگلیسی است که والدینش را بر اثر بیماری از دست می‌دهد و به علم پزشکی علاقمند می‌شود تا بلکه بتواند از مرگ و میر انسان‌ها جلوگیری کند، پس شخصیت اصلی فیلم راب کول یک بچه یتیم انگلیسی است نه ابوعلی سینا.

مدیر مسؤل قرارگاه فضای مجازی بسیج هنرمندان گفت: شخصیت اصلی این فیلم راهی سرزمین‌های شرقی می‌شود تا از حکیم ابوعلی سینای ایرانی علم بیاموزد زیرا او شنیده بود این پزشک ایرانی درمان بیماری‌ای را که مادرش بر اثر آن فوت کرد، می‌داند، پس در واقع به‌خلاف انتظار مخاطب، یک بازیگر انگلیسی نقش اول فیلم است و کارگردان تا پایان این‌چنین جلوه می‌دهد که قهرمان اصلی راب کول است.

نمایش دین در تقابل با علم

جعفری ادامه داد: در ادامه راب کول وارد مکتب‌خانه ابوعلی سینا می‌شود و پس از مدت‌ها تحصیل علوم نزد وی، کنجکاوی او سبب می‌شود جنازه‌ای را تشریح و از جزئیات درونی بدن انسان نقاشی کند، همچنین فیلم به‌شکلی جلوه می‌کند که در ایران آن سال‌ها، گروه‌های مذهبی مخالف علم و دانش بودند و از کلمه «آخوند» استفاده شده است که به‌عقیده آخوند‌ها پزشکان جادوگر بودند؛ یعنی این فیلم کاملاً ضددین است و اسلام، یهودیت و مسیحیت را در تقابل با علم می‌داند، در قسمت تشریح جنازه و انتقاد روحانیت به هتک حرمت جنازه، تقابل دین و علم به‌خوبی برجسته شده است، حتی پادشاه ایران فرد خوبی نمایش داده شده است که با آخوند‌ها و روحانیت مخالف است.

وی متذکر شد: اساساً رویکرد اصلی این فیلم ضددین است و حتی مسیحیت و کلیسا نیز مورد تهاجم قرار گرفته است، به‌طوری که این فیلم به مخاطب القا می‌کند که پزشکی در تقابل با دین و کلیسا است، در این برهه از تاریخ، مسیحیت در اروپا و اسلام در ایران نماد دین هستند؛ در پایان فیلم نیز شخصیت اصلی داستان همه ادیان را مورد تمسخر قرار می‌دهد.

این تحلیلگر سینما با تأکید بر اینکه تحریف تاریخ ایران اساس کار فیلم است، گفت: به‌غلط نشان داده شده که پادشاه ایران در آن زمان با مسیحیت مخالف بوده است و به یهودیت بها می‌داده است لذا شخصیت اصلی فیلم خود را به‌شکل یهودیان درمی‌آورد تا بتواند به شاگردی شیخ الرئیس برود.

به تصویر کشیده شدن انقلاب اسلامی ایران در قالب یک رمان تاریخی تحریف‌شده

جعفری ادامه داد: نکته مهم دیگر این است که با وجود انگلیسی بودن فیلم، از واژه فارسی «شاه» استفاده شده نه ترجمه «کینگ»؛ در پایان، شاه توسط روحانیت مغلوب می‌شود و از بین می‌رود. در واقع، کارگردان به‌نوعی هنرمندانه انقلاب اسلامی حال حاضر ایران را با این فیلم تاریخی گره زده است که شاه بیرون رفته و روحانیت حاکم شده است، یعنی انقلاب اسلامی ایران در قالب یک رمان تاریخی تحریف شده به‌نام پزشک به تصویر کشیده شده است.

وی با اشاره به اینکه بازسازی و طراحی صحنه شهر اصفهان کاملاً دارای نمادهای اسلامی و بسیار پرهزینه و هنرمندانه است، گفت: هدف فیلم تقابل علم و دانش با دین و خداوند بوده است و تحریف تاریخ ایران از مشخصه‌های اصلی این فیلم است.

یک شاگرد انگلیسی استاد استاد ایرانی‌اش و منجی علم پزشکی در جهان می‌شود!

این منتقد سینما عنوان کرد: موضوع دیگر این است که با نتیجه گیری کارگردان در پایان داستان، ضعیف بودن ابن‌سینا مطرح می‌شود، در حالی که ویل دورانت تاریخ‌شناس اروپایی در نوشته‌های خود قرون وسطی را همزمان با دوران طلایی تاریخ اسلام می‌داند، ویل دورانت می‌نویسد: در حالی که در قرون وسطی در اروپا هیچ علمی وجود نداشت و کلیسا بر مردم حکومت می‌کرد، دوران طلایی اسلام و علوم در ایران به‌ریاست حکیم ابوعلی سینا وجود داشته است، اما این فیلم نشان می‌دهد پس از آنکه یک انگلیسی به مشرق‌زمین می‌آید تا علوم را فرا بگیرد، هرچه آموخته بود تغییر می‌دهد و شکل صحیح آن را به دنیا عرضه می‌کند؛ به عالمان مشرق‌زمین می‌گوید که علم شما اشتباه است و سپس صحیح آن را در انگلستان ترویج می‌دهد، در حالی که راب کول ابن‌سینا را متهم به کج‌فهمی می‌کند و ابن‌سینا نیز در پایان خود اعتراف به اشتباهش می‌کند و از یک انگلیسی به‌عنوان کسی که باعث شد تا او علم واقعی را دریابد، تشکر می‌کند.

وی مفهوم اصلی این فیلم را این‌چنین بیان می‌کند که یک شاگرد انگلیسی استاد استاد ایرانی‌اش و منجی علم پزشکی در جهان می‌شود و در حقیقت می‌گوید؛ هر علمی که ایران و مسلمان‌ها داشتند اروپاییان مکمل آن بودند. در واقع گفته ویل دورانت مبنی بر اینکه اروپا علم خود را از ایران و شرق دارد؛ با تحریف شخصیت ابن‌سینا و تحت الشعاع قرار دادن آن توسط شخصیت شاگرد انگلیسی، نقض شده است.

جعفری خاطرنشان کرد: در پایان فیلم، ابن‌سینا دست به خودکشی زده است که این موضوع اصلاً حقیقت ندارد، همچنین نشان داده شده که روحانیت کتابخانه ابن‌سینا را آتش می‌زند و با به آتش کشیده شدن کتابخانه ابن‌سینا علوم پزشکی در ایران به اتمام می‌رسد؛ بنابراین در این فیلم شخصیت علمی و پزشکی ابن‌سینا زیر سؤال رفته است و دیگر ایرانی‌ها نباید به داشتن فردی همچون ابن‌سینا افتخار کنند.


لینک مطلب در سایت تسنیم : 


در سفر :




خیره بر کویرم ! کویری تنها ، کویری ساکت ، کویری خشک ، کویری که فقط با باد و آفتاب انس دارد و گاهی با قطار و مسافرانش .

تپه ها و تل های شنی و حضور ممتد آفتاب و تابش بی امانش وتناقضی جالب و آشکار ، آفتاب و هوای سرد کویر ...

کویر نیز می تواند نمادی از انسان ها باشد ، نماد برخی از انسان ها که ظاهرشان گرم است ولی اصل شان سرد ! 

مسافرت با قطار شاید کسل کننده باشد اما می تواند در برخی از موراد جذاب هم باشد ، مثل همین الان که حس نوشتن به من داد ... 

پشت پنجره بنشینی و بنگری و بنویسی و گاه گاه کودکانی معصوم در راهروی قطار این طرف و آن طرف بدوند و بی خبر از دنیایی که دویدن را برایشان جدی تر دیکته خواهد کرد .

اصلا قاموس بشر دویدن است ، با این تفاوت که در کودکی معصومانه است و در بزرگسالی به اجبار و شاید به اختیار ، چه بدانم ...!!!



علی جعفری اقدمی خامنه 

فیلم " مزار شریف " حسن برزیده




مزار شریف قصه ی مردی است که پس از سختی های فراوان که بعد از حمله طالبان پاکستان به کنسولگری ایران در مزارشریف برایش پیش آمده بود خودش را به ایران می رساند و با این کارش هم از توطئه ای که باعث شروع یک جنگ می شد پرده بر می دارد و هم واقعیت های پشت پرده حمله گروه طالبان به کنسولگری ایران را فاش می سازد . 

مزار شریف بر اساس داستانی واقعی ساخته شده که این نوع روایت در سینما خیلی سخت است . اصلا ساخت قصه ای که اتفاق افتاده با جزئیاتش سخت است ولی حسن برزیده توانسته با امکانات مناسب و جلوه های میدانی خوب این اثر را باور پذیر و در حد قابل قبول بسازد . 

فیلمی که به نظر می رسد هزینه ی زیادی برای سرمایه گذارش که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است در پی داشته . اما به قول معروف حتما این اثر در رده ی اثار ملی قرار خواهد گرفت که ارزشش را هم دارد . 

این فیلم با ضرافت خاص سینمایی و با ریتمی مناسب و با بازگو کردن جزئیات داستان ساخته شده است . بیشتر صحنه های فیلم با تکنیک های ویژه ی رایانه ای ساخته شده که باز هم تجربه ای مناسب در ایجاد جلوه های ویژه ی میدانی و بصری محسوب می شود . با دیدن این فیلم کم کم احساس جهانی شدن سینمای ایران را می توان حس کرد ، البته در صورت تکرار چنین اثراتی .

در موقع تماشای فیلم نا  خود آگاه یاد فیلم "چ" حاتمی کیا می افتادم چرا که طراحی صحنه این فیلم شباهت هایی را به آن فیلم دارد که تقلیدی نیست ولی در همان سبک است که این نیز خوب است . 

این فیلم را به جرات می توان بگویم در رده ی فیلم های خوش ساخت و تجربه های جدید سینمای ایران در مسیر جهانی شدن می بینم و امیدوارم واقعا چنین فیلم هایی با این موضوعات که قهرمان محور هم هستند زیاد ساخته شوند و مزار شریف را شروعی برای آن هدف بزرگ دانستم . 

در حالت کلی سینمای ایران برای حرف های جهانی زدن باید فیلم هایی مانند مزار شریف را بسازو و تجربه کند برای رسیدن به سینمای مطلوب .

فیلم های اجتماعی در رده ی خوبی قرار دارند در صورت خوب بودن داستان و موضوع خوب اما سینمای ایران برای دیده شدن باید به عرصه های جهانی بیندیشد که هم سرمایه گذاری خوب می خواهد و هم داستان هایی که بتواند دغدغه جهانی باشد و این قبیل سوژه ها در ایران کم نیست . 

مزار شریف را به فال نیک میگیرم برای ورود به این عرصه از سینمای جهان و با دیدن این فیلم در بامداد پنجشبه 23 بهمن 93 سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر را به پایان می رسانم . 

به امید سال های آینده با فیلم های خوب و در سطح جهانی ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " من دیه گو مارادونا هستم " بهرام توکلی



آخرین فیلمی که قبل از این فیلم از بهرام توکلی دیده بودم کمی تا قسمتی نا امید کننده بود فیلمی که با اسم بیگانه و اقتباسی بود ساخته شد . فیلمی بی روح و کم دیالوگ ، اما انگار توکلی خودش هم فهمیده بود بیگانه خوب نشده بصورتی که در فیلم من دیه گو مارادونا هستم ، سنگ تمام گذاشته و به نظر منبهترین اثر سینمایی اش را ساخته است . 

به نظر می رسد این فیلم یک فیلم موفق در ژانر کمدی است که به خوبی توانسته یک مشکل خانوادگی را مطرح ساخته و با زبان طنز موضوع را می رساند و به بهترین نحو ممکن بطوری که تا به حال در سینمای ایران تکرار نشده است به پرداخت قصه می پردازد . 

من دیه گو مارادونا هستم را می توان به جرات نمونه یک فیلم طنز اجتماعی موفق دانست که بدون توهین و با کم ترین آسیب ممکن توانسته مطلبی را کنکاش کند و به مخاطب برساند بدون لودگی های همیشگی برخی از فیلم ها . 

چرا در ابتدا گفتم شاید بتوان گفت این بهترین اثر توکلی است ، چون توکلی با دکوپاژ خوب و در عین حال تصویر برداری مناسب با ریتم فیلم که بسیار مدیریت شده به حساب می آید توانسته اثری را به سینما معرفی کند که تا به حال تکرار نشده است و به نظر می رسد تکرارش هم سخت باشد و یا توقعات را بالا برده باشد . 

در هر صورت این فیلم از فیلمنامه ای قوی و جا افتاده برخوردار است و به نوعی می شود گفت که شاید بارها این فیلمنامه بازنویسی شده است چرا که بسیار کم عیب و نقص است . 

این فیلم پر بازیگر است که هر کدام در نقش خود به خوبی جا افتاده اند بطوری که مخاطب فکر نمی کند این شخص فقط ایفای نقش می کند ، و مخاطب به خوبی بازیگر و نقش را در هم  آمیخته می داند ، که این مطلب نشان از بازی های خوب در این اثر سینمایی بلند است . 

سعید آقا خانی در این فیلم خارج از حد انتظارات ظاهر می شود و اثری ماندگار از خود به جای می گذارد که حتما انتظارات از او بالا خواهد رفت که بله آقاخانی از این به بعد به فکر نقش های بهتر باشد . 

من دیه گو مارادونا هستم اثری متفاوت از سینمای ایران است که می توان محرک خوبی برای این نوع طنز پردازی برای سایر سینما گران به حساب بیاید . 

شاید این فیلم به گونه ای باشد که چند بار باید دیده شود که قصه به خوبی جا بیفتد که این برخلاف فیلم های طنز قبلی است که با ظاهر سازی و لودگی های تکراری سعی بر طنز جلوه کردن بودند .

فیلم ارزش دیدن و لذت بردن از لحظات را دارد . مدت ها بود که سینما به این شکل و به این گونه صحیح نتوانسته بود مخاطب را با خنده از سالن سینما بدرقه کند که من دیه گو مارادونا هستم توانست .





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " ماهی سیاه کوچولو " مجید اسماعیلی



فیلمی معمولی به شمار نمی رود ولی در کل فیلمی متفاوت و خاصی و هم به شمار نمی رود . قصه فیلم بر اساس داستانی واقعی به نام واقعه ی آمل است که در سال 1360 در شمال ایران شکل گرفت . داستانی که با اسم غائله آمل شناخته می شود. 

قصه اصلی از جایی شروع می شود که مریلا زارعی در نقش یکی از اعضای قدیمی گروه به اصطلاح "اتحادیه کمونیست های ایران " بود که در ابتدای شروع کارشان همسرش که یکی از اعضای اصلی این اتحادیه به شمار می رفت توسط یکی از اعضا لو رفته بود ، به مقر فعالیت اتحادیه در جنگل های آمل باز می گردد در پی کسی که شوهرش را لو داده. 

فیلم برداری خوب و حرفه ای در جنگل و استفاده از بازیگران خوب از مزایای این فیلم به شمار می رود و نیز بازی متفاوت مریلا زارعی در نقش اول این فیلم . 

فیلم از آنجایی که با استناد به یک واقعه ی تاریخی ساخته شده جذابیت خاصی دارد . جذابیتی که با بازی های خوب و نیز لوکیشن های مناسب مکمل این مطلب اند . 

ماهی سیاه کوچو در واقع لقب مریلا زارعی در فیلم است که به نوعی هم اشاره به اصل داستان دارد که در اواخر قصه لو می رود . 

در کل فیلم بدی از آب در نیامده ولی نمی توان گفت فیلم در حد بسیار خوبی است .





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .