وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه
وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

فیلم " روباه " بهروز افخمی



قبل از اینکه بخواهم به تماشای فیلم روباه بنشینم در مورد این فیلم تصور چندان مثبتی نداشتم ، چرا که سینمای ایران در فیلم هایی که با ژانر سیاسی ساخته می شود چندان موفق عمل نکرده است البته اسم کارگردان این فیلم برای دیدنش کمی وسوسه انگیز بود و تقریبا اکثر مخاطبان به همین علت برای تماشای فیلم به سالن های سینما مراجعه کرده اند .

فیلم روباه بر خلاف برخی از فیلم های سیاسی که دچار شعار زدگی هستند ، داستانی مناسب و بسیار هوشمندانه دارد که مخاطب را تا آخرین ثانیه های فیلم با هیجان نگه می دارد و این یک حسن برای این فیلم است . 

روباه گاهی اوقات وارد مسائل سیاسی روز می شود و طعنه ای به دولت های قبل و حتی دولت فعلی می زند و در قسمتی از فیلم هم با دیالوگ " ترور مال دوره ی احمدی نژاد بود " به وضوح اسم رئیس دولت قبل را بر زبان می آورد که جذابیت خاصی به این فیلم بخشیده است و از آنجایی که اکثر مخاطبان سینما و مردم چنین مسائلی برایشان جالب است از دیدن فیلم لذت می بردند .

این فیلم بسیار خوش ساخت و بی هیچ بزرگنمایی قصه ای سیاسی و امنیتی را روایت می کند که مخاطب به سادگی داستان و شخصیت ها را درک می کند و می تواند به راحتی خودش را جای شخصیت های فیلم بگذارد و تصمیم بگیرد . 

داستان این فیلم به قدری جذاب و جالب است که هر مخاطبی با دیدن این فیلم هم لذت می برد و هم زمان برایش به سختی نمی گذرد به طوری که فیلم دارای ریتمی بسیار مناسب و همگن با روایت است که نشان از جا افتاده بودن فیلم نامه خوب اثر است .

در این فیلم هم شاهد ارزش هایی هم چون غرور ملی هستیم بدون در نظر گرفتن جناح های سیاسی که جای تقدیر از نویسنده و کارگردان اثر را دارد .

فیلم به گونه ای ساخته شده است که تماشاگر نا خودآگاه به خود می بالد و پس از دیدن این فیلم حس خوبی را دریافت می کند که به نظر در این بازه از زمان که اکثر کارهای سینمایی از کلیشه هایی همچون خیانت حرف می زنند ، نیاز است تا مخاطب با داستانی قوی و در عین حال با فکت های طنز موضوع سیاسی روز را به تماشا بنشیند و خودش را در این موضوع درگیر و دخیل بداند . 

درست هست این اثر بازیگران  چندان مطرحی ندارد که البته بازی کوتاه بابک حمیدیان در ابتدای فیلم که خیلی هم کوتاه است تحت تاثیر بازی طولانی مدت حمید گودرزی قرار گرفته که به خوبی هنر نمایی می کند و لبخند رضایت را بر لب تماشاگران می نشاند . 

این گونه داستان ها با این نوع کارگردانی خوب نیاز امروز جامعه ی ایرانی هست که هم به نوعی با مسائل روز آشنا باشد و هم از دیدن چنین اثراتی لذت ببرد و هم به برخی از داشته هایش افتخار کند که صد البته غرور ملی یکی ازاین داشته ها به شمار می رود . 

جسارت فیلم نامه نویس روباه قابل ستایش است بطوری که به راحتی و در نهایت آرماش قصه را روایت می کند و کار خوب کارگردان اثر که خود بهروز افخمی است مکمل این مطلب به شمار می رود .

در کل فیلم روباه را الگوی مناسب و بارزی برای تزریق غرور ملی و خود باوری در جامعه به وسیله فیلم دانست .






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " چاقی " راما قویدل



چاقی را نمی توانم بگویم خیلی بد بود و نیز نمی توانم از بازی خوب علی مصفا تعریف نکنم ولی فیلم چاقی قصه ای ضعیف و باز هم کلیشه ی خیانت را در قالب داستانش یدک می کشید. 

جشنواره امسال چند آسیب اجتماعی را به نحو بسیار زیادی بزرگ نمایی کرده است که امیدوارم از روی عمد نباشد که نیست اما واقعا برای هر شخص که با دیدن اکثر فیلم های جشنواره فیلم فجر امسال این سوال پیش می آید که چرا انقدر استعمال دخانیت به خصوص سیگار زیاد شده است ؟ ویا موضوع دیگر اینکه چرا دشنام گویی به راحتی و بی هیچ خط قرمزی می شود که امیدوارم فرهنگ خوب هنرمندان و اهالی سینما در اثراتشان هم نمود پیدا کند که حذف برخی از این آسیب ها که تاثیر مخربی دارند یکی از این فرهنگ های خوب به شمار می رود .

در هر صورت فیلم چاقی باز هم با تم خیانت نوشته می شود و نیز ساخته می شود البته در قیاس با سایر فیلم هایی که تم شان خیانت است بسیار کم و با حساسیت به این موضوع پرداخته می شود که امید است واقعا راهکاری نیز ارائه شود .

چاقی با بازی خوب علی مصفا و گاهی اوقات حمید فرخ نژاد همراه است اما این فیلم از لحاظ داستانی چندان حرفی برای گفتن ندارد و بیشتر کارها کلیشه و در حالت کلی تکراری است اما با این تفاوت که یک آسیب اجتماعی که بی توجهی اعضای خانواده و خصوصا زن و شوهر به یکدیگر را به مخاطب نشان می دهد و پس از طرح این مسئله مصادیق را کنار هم می چیند و کمبود های مد نظر را عنوان می کند سپس به صورت خیلی ضعیف و در بسته راهکار ارائه می دهد که به نظر نویسنده با این کار از پایان باز اثر فرار می کند که البته این موضوع تاثیر چندانی در روند ضعیف و کند روایت قصه ندارد . 

در هر صورت فیلم چاقی را نیز جزو فیلم های خیلی بد به حساب نمی آوریم و بهتر است بگوییم بد نبود .

چاقی جنبه مثبتی هم در پی داشت و آن اینکه در مورد توجه به هم در بین خانواده های امروزی را مورد تشویق قرار می دهد البته با مقداری کاستی که البته از چنین قصه ای انتظار بیش از این هم نبود ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " خداحافظی طولانی " فرزاد موتمن



در مورد فیلم خداحافظی طولانی باید گفت این فیلم در رده فیلم های متوسط قرار خواهد گرفت ، فیلم هایی که دیدن و ندیدنش تاثیر زیادی روی مخاطب ندارد و اولین چیزی که به نظر می رسد این است که بگوید این فیلم نه خوب بود و نه خیلی بد ولی در حالت کلی رضایت مخاطب را در پی داشت .

این فیلم را نمی توان جزو فیلم های کسل کننده جشنواره امسال دانست اما ریتم کند فیلم تقریبا می خواست بی حوصلگی را به تماشاگران فیلم القا کند که تغییر کوچک در روند قصه مخاطب را به فیلم باز می گرداند . به نظر می رسد فیلم نامه این اثر به خوبی واکاوی نشده است و گاهی از اوقات داستان از دست مخاطب خارج می شود و پس از مدتی متوجه موضوع اصلی می شود . 

تکرار سکانس در این فیلم بسیار زیاد است و حتی تکرار کادر بندی های دوربین در بسیاری از سکانس ها بدون تغییر است واین موضوع طراوت و سرزندگی را از فیلم گرفته است . در کل نمی توانم این فیلم را بد بخوانم چرا که بازی های خوبی را از بازیگرانش شاهد بودم . خصوصا بازی خوب سعید آقا خانی که بیشتر از او بازی در نقش های کمدی و ظنز را داریم اما در این فیلم به خوبی و هنرمندی تمام بازی متفاوتی را از او شاهد هستیم که نشان از قوت وی در عرصه بازیگری است.

موضوع دیگری که به نوعی تماشاگر را آزار می داد موسیقی متن نا همگن این فیلم بود که در برخی از سکانس ها واقعا نمی شد سنخیت موسیقی متن با اتفاقی که در حال رخ دادن بود را درک کرد .

فیلم خداحافظی طولانی می توانست از این بهتر هم باشد ولی نشد ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم "عصر یخبندان " مصطفی کیایی



تبلیغات دهان به دهان این فیلم را به یکی از رکورد داران سینمای ایران تبدیل خواهد کرد البته با این توضیح که آیا این فیلم بعد از جشنواره فیلم فجر هم به اکران مردمی می رسد یا نه که باز هم الله اعلم ...

فیلم عصر یخبندان این روزها بارها به سانس فوق العاده می رسد ، سانس های فوق العاده تا ساعاتی از صبح که واقعا این استقبال را می توان بی نظیر نامید . البته طعنه ای هم به زمستان امسال می زنیم که خیلی به کمک سانس های فوق العاده نصف شبی آمده است . 

فیلم عصر یخبندان را با نقد چیزهایی که نباید نشان می داد و داد و چیزهایی که نباید می گفت و گفت شروع می کنم و در انتها به نقد کلی می پردازم . اصلا به طور کلی امسال فیلم های حاضر در جشنواره فیلم فجر مشترکات جالب توجهی دارند که فقط نام می برم و البته به راحتی در اکثر فیلم ها شاهدش هستیم و آن آسیب های اجتماعی بسیار عمیق است که گفتنش عیبی ندارد اما زیاد گفتنش می تواند عیب داشته باشد . 

اول اینکه موضوع خیانت که در نقد های قبلی نیز اشاره کرده ام . موضوع بعدی فحاشی های بسیار نا صحیح در خیلی از فیلم ها به گوش می خورد که تا به امروز در فیلم های سینمای ایران به این راحتی شنیده نمی شد و موضوع بعدی که در فیلم های امسال میبینیم بحث عادی نشان دادن دخانیات و امثالهم است که به نظر می رسد بیش از حد و اندازه نشان داده می شود اما موضوع اصلی ای که مرا درگیر خود می کند به طوری که قبل از نقد فیلم عصر یخبندان به آن می پردازم نشان دادن واضح و علنی وسایل و لوازم مواد مخدر صنعتی و نوع مصرف آن در فیلم عصر یخبندان بود که واقعا برایم موضوعی قابل درک نبود . اگر قرار بر این است که ما هر آسیبی را بطور مشخص و بی هیچ هراسی و به راحتی روی پرده سینما آن هم بدون یک سیستم مدیریتی مناسب که حداقل محدودیت سنی برای این قبیل فیلم ها قائل شود بیاوریم که سینما خودش تبدیل به منبع رواج فرهنگ های نا مناسب خواهد شد چرا که حتی یک نفر باز هم می گویم حتی یک نفر با دیدن این تصاویر نا مناسب به مواد مخدر روی آورد حتی از روی کنجکاوی ، فیلم ساز دچار خطای جبران نا پذیری خواهد شد در عین حال که تمام حقوق هنرمندی اش محفوظ است ولی کسی خبر از حقوق آن مخاطب ندارد که با دیدن این فیلم به بدی روی آورده است . 

واما به ساختار خود فیلم می پردازم ، ساختار بسیار مناسب و فارغ از مقدمات ابتدایی این نقد که نشان از فیلنامه بسیار قوی و جا افتاده را دارد . فیلنامه ای که با فلش بک های گاه و بی گاه البته با رویکرد مثبت مخاطب را هیجان زده می کند و آن هیجان را کنترل کرده و تبدیل به یک هیجان دیگر با یک ساختار دیگر می کند به طور مثال گاهی با یک اتفاق بد و گاهی با یک اتفاق خوب و حتی گاهی با دیالوگ و رفتار طنز هیجان مخاطب را تا آخر فیلم حفظ می کند که این موضوع یکی از جنبه های مثبت این فیلم است .

عصر یخبندان درست است محوریت موضوع اش خیانت است البته این بار خیانت زن به مرد و در مقیاس کوچک تر خیانت نرد به زن و تداوم این موضوع در حالت های مختلف و چرخشی که این مسدله به خوبی و زیرکی تمام مورد پرداخت قرار گرفته است . 

حس بازی های خوب و تاثیر گذار از گروهی از بازیگران خوب سینمای ایران برای کارگردان جوان فیلم عصر یخبندان را نمی توانیم نادیده بگیریم کارگردانی که با فیلم خط ویژه هم چنین وییگی هایی را با هنرمندی تمام در فیلمش می توانستیم ببینیم البته گاها با تعلیق های ناشیانه در فقزه فیلم خط ویژه . اما بطور کلی در قیاس با آن فیلم عصر یخبندان حرف برای گفتن بیشتر دارد . 

حرف هایی برای سیاست مداران در قالب دیالوگ های کنایه دار که جای تامل دارد و بیشتر هم در ظنز ترین و با مزه ترین لحظات فیلم که مشخصا با بازی محسن کیایی در نقش سعید بیشتر به چشم می خورد . خلاف هایی از سعید سر می زند که در عین با مزه گی توجیه بر بی پولی و وضعیت نا به سامان شرایط اقتصادی کشور را دارد که به نظر خیلی خوب پرداخته شده است .

ویک مطلب مثبت دیگر در مورد این فیلم که پایان مطلوب قصه است و کارگردان با حل کردم موضوع اولیه به خوبی و مهارت تمام توانسته است طرح مسئله ای کند و در انتهای داستان مسئله را به خوبی ببندد و این خیلی خوب است ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم "بوفالو " کاوه سجادی نیا



قبل از اینکه بخواهم در مورد فیلم بوفالو مطلبی بگویم سوالی که برایم در مورد بازیگر توانای سینمای ایران پیش آمده را مطرح می کنم ، سوالی که این روز ها در ایام جشنواره فجر برای هر مخاطبی که بازی پرویز پرستویی را می بیند مطرح می شود . نمی دانم در مورد پرویز پرستویی عزیز با این سابقه درخشان می توان حرفی زد یانه اما برداشت من از بازی ایشان در دو فیلمی که از آغاز جشنواره تا به امروز دیده ام برداشت جالبی نیست ، البته باز هم امیدوارم که این فیلم ها و بازی ها حرف برای گفتن داشته باشند و این سوالات ناشی از سواد کم باشد .

فیلم بوفالو در کل هیچ چیزی برای توصیف و یا تعریف ندارد اصلا به راحتی می توان گفت این فیلم حرفی برای گفتن نداشت که بشود در موردش قضاوت کرد . فیلمی با ریتم بسیار نامتوازن به طوری که ابتدای فیلم ریتم تند است و همراه با ایجاد جذابیت با بازی های خوب اما دیری نمی پاید که این ریتم به یک ریتم مرده ای هم چون مرداب فیلم تبدیل می شود که واقعا کسالت آور است . 

در ابتدای قصه با دو زن وشوهر جوان روبرو می شویم که به سختی از روایت داستان می توان فهمید که این دو با همکاری هم دزدی کرده اند و باز هم خیلی به سختی می توان فهمید که این زن و شوهر برای فروش اجناس دزدی شان طمع کرده اند و باز هم کارهای عجیب و غریب و نا گهانی و حتی مرگ پیمان را نمی شود درک کرد ، بر اساس چه منطق و یا حتی شوخی پیمان خودش را به اب میزند ؟ و اگر منطق وی را شوخی در نظر بگیریم بر اساس کدام منطق دیگری خودش را غرق می کند و یا زیر اب می رود . به نظر می رسد داستان نقص بزرگی دارد و قصه اصلی بعد از مرگ پیمان شروع می شود اما فیلنامه نویس داستان خوبی برای نوع مرگ پیمان مد نظر ندارد پس بی دلیل و منطق خاصی پیمان قصه ما خودش را به آب میزند و بر حسب اتفاق هم می میرد .

این رویه داستان گویی و پرداخت شخصیت و روایت به نظر ناشیانه می رسد حال اینکه قصه چیز دیگری است و یا اصلا مطلب و نقطه عطف داستان موضوع دیگری سر جای خود اما واقعا این قصه و روایت قابل درک نبود و تا آخرین ثانیه های فیلم هم نمی شد چیزی فهمید و در باز هم فیلم مخاطب را در همین ابهام و سر در گمی رها می کند . به نظرم این نوع فیلم سازی و روایت داستان به نوعی فرار از پرداختن و ساختن یک قصه خوب است که فقر فیلنامه باعث ساخت چنین اثراتی می شود . تنها مطلب مثبتی که می توان در مورد این فیلم یاد کرد بازی های طبیعی و خوب بازیگرانش است که در پس پرده قصه نامناسب مخفی مانده و این موضوع طبیعی هم هست چرا که قصه بد بازیگر خوب را هم بد می کند .





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .