فیلم " چهارشنبه 19 اردیبهشت " وحید جلیلوند



اسم فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت دچار تغییراتی در جدول جشنواره شده است که کارگردان این کار موضوع را با انتشار پوستر فیلم حل کرد و اسم صحیح فیلم همین چهارشنبه 19 اردیبهشت است . 

وحید جلیل وند از جمله کارگردانان فیلم اولی بود که شاید قبل از آغاز جشنواره می شد حدس زد که با فیلمی خوب می خواهد آغاز کند و پای در عرصه بیشتر دیده شدن قرار دهد . 

فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت از جمله فیلم های قابل ستایش بخش نگاه نو است، در این فیلم اصطلاحا تقریبا همه چیز سر جای خودش قرار دارد و این موضوع نشان می دهد که از سناریو و دکوپاژ حرفه ای و خوبی برخوردار است . این یکی از فیلم هایی است که نه تنها کسل کننده نیست و بلکه قصه ای با مناسب و پاسخگویی کامل به مخاطب است و صد البته فیلنامه ای که با هم فکری و مشارکت نویسندگانی چون حسین مهکام ، و حید جلیلوند و ... تبدیل به فیلم شود نتیجه ای غیر از این داشته باشد تعجب آور است .

چهارشنبه 19 اردیبهشت و یا حتی چهارشنبه 19 آبان  به یک موضوع رئال می پردازد بطوری که هر شخصی در جامعه به نوعی با این مسائل درگیر است و می تواند به راحتی هم ذات پنداری کند و این یکی از امتیاز های مثبت این فیلم به شمار می رود اینکه معضلی را بدین گونه حرفه ای و کم نقص در قالب یک کار اپیزودیک که معمولا کار های موفقی از اب در نمی آیند ، می شود بیان کرد خبر از میزان مهارت کارگردان و نویسندگان فیلم دارد .

دغدغه شخص اول داستان در خدمت داستان است و طوری برنامه ریزی شده است که نتواند از قالب داستان فراتر رود و دغدغه جدیدی را تعریف کند که فیلنامه کشش جمع آوری مطلب را نداشته باشد . 

در حالت کلی فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت را می توان یکی از تجربه های موفق اپیزودیک سینمای ایران دانست تا جایی که شاید به راحتی بتوان گفت موفق ترین اثر در این روش فیلم سازی چون واقعا نمی توان مشابهی را برای این فیلم پیدا کرد.

بازی های قابل قبول و خوب و تصویر برداری حرفه ای در خدمت قصه  با نور پردازی مناسب را نیز می توان از مشخثه های خوب این اثر نام برد . 

البته در سکانس پایانی فیلم تماس زنی که نقشش را نیکی کریمی به زیبایی به جای آورده بود ، کار قصه را به مقدار خیلی کمی دچار آشفتگی کرد که اگر تماس نمی گرفت قصه ناقص می ماند و در صورت تماس هم قصه باید ادامه می داشت که کارگردان با بی پاسخ گذاشتنش شاید سعی بر باز گذاشتن آخر قصه در مقیاس کوچک تر را داشته است .

فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت را در ردیف فیلم هایی می گذاریم که چند بار دیدنش خالی از لطف نخواهد داشت ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " رخ دیوانه " ابوالحسن داوودی



رخ دیوانه مورد اقبال مردمی قرار گرفته است به طوری که برای تهیه بلیت این فیلم ساعت ها در سینما ها صف می ایستند و این موضوع را به فال نیک میگیریم . و در ضمن می توانیم این فیلم را مصداق مناسب برای کسانی که به خاطر اسم بازیگر از فیلمی استقبال می کنند بدانیم که به قولی به اشتباهشان پی ببرند البته الله اعلم ...

فیلم رخ دیوانه را فیلم خوش ساخت و خوبی دیدم ، فیلمی که با کارگردانی بسیار قوی و فیلنامه جا افتاده و حساب شده تا آخرین فریم های فیلم، مخاطب را با هیجان نگه می دارد تا جایی که از ابتدای فیلم تا آخرش نمی شود حتی پلک زد و چنان خوب نوشته شده است که پرده به پرده می تواند قصه را بازگرداند و باعث حیرت مخاطب شود . 

اگر بخواهیم از عینک خوشبینی استفاده کنیم این روند و ریتم فیلم ناشی از مهارت فیلم نامه نویس و کارگردان اثر است ولی اگر بخواهیم بد بین باشیم می توانیم به قول یکی از دوستان مخاطبان عزیز سینما بگوییم این نوع فیلم سازی به نوعی بازی گرفتن تماشاگر است که به نظر می رسد هر دو نظریه و نقد قابل احترام است ...

بازی های خوب و طبیعی و گاها بسیار عالی را می توانسیتم در این اثر لمس کنیم البته نمی توان گفت همه بازی ها ولی کلیت بازی ها را می توان خوب ارزیابی کرد ولی بطور مشخص بازی نقش پیروز بعضی اوقات دچار تزلزل می شد که زیاذ به چشم مخاطب نمی آید . 

فیلنامه خوب این اثر نقد کردن را سخت می کند فیلم نامه ای که به نظر می رسد واقعا بر رویش بارها و بارها فکر شده و نتیجه ای مطلوب در پی داشته است و باز هم نمی توان کم ایرادش خواند چنانچه نظرات مختلفی در موردش گفته می شد که به یکی از این نقد ها اشاره می کنم که به نظر خودم هم قابل تامل است ، آن هم اینکه نویسنده می توانست در انتهای فیلم فقط با نشان دادن شکوفه و عدم فلش بک زدن قصه را به پایان برساند و نیز در حین افتادن پیروز از ساختمان و قبل از به زمین خوردنش فیلم تمام شود چرا که نقطه ی آغازین فیلم هم در همان فضا بود که البته این موضوع و نظر را وقتی با ساعد سهیلی بازیگر نقش مسعود در میان گذاشتم برایش جالب بود و اینکه با تایید این مطلب از فیلنامه حاصله هم دفاع کوچکی کرد که به نظر می رسید بیشتر در ذوق و هیجان استقبال فیلمش بود ... 

تصویر برداری و صدای مناسب این فیلم هم جای تقدیر دارد و همچنین موسیقی متن اش که کاملا به جا و همراه با ریتم فیلم بود .

فیلم را به جز برخی از سکانس ها نمی توان در مورد دیالوگ فیلم موفقی خواند چرا که دیالوگ هایش در عین سادگی و کلیشه ای بودنشان حس رضایت را در مخاطب ایجاد می کردند و فکر می کنم تنها دیالوگی که تاثیر گذار بوده باشد همان دیالوگ بیژن امکانیان در نقش پدر غزل به کاوه نجم همسر غزل گفت : دلیل به دنیا آمدن یه آدم ویزای پدر باشه و نیاز مالی مادر " این دیالوگ سوگ و غم سنگینی در مخاطب ایجاد می کند که امید است در راستای مثبت آن دیده شود ...






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " دوران عاشقی " علیرضا رئیسیان



در زمان تماشای فیلم دوران عاشقی با خودم فکر می کردم که این فیلم با یکی از فیلم های سال های قبل می تواند هم ذات پنداری کند و وقتی بیشتر در این مورد فکر کردم فیلمی که نا خودآگاه در کالبد فکری ام قرار گرفت فیلم "زندگی خصوصی " محمدحسین فرح بخش بود فیلمی با مضمون اجتماعی و با محوریت ازدواج موقت ...

البته فیلم دوران عاشقی به شدت فیلم زندگی خصوصی سوژه اش موضوع ازدواج موقت نبود اما اشاره ای به آن داشت به طوری که تقریبا همه مراجعه کنندگان خانم وکیل غیر از مردی که مشکل تغییر جنسیت داشت ، مشکل شان خیانت در ازدواج موقتشان بود که جای تامل دارد ، تاملی ناشی از این فکر که تا کی قرار است در سینمای ایران سوژه فیلم ها "خیانت" باشد !؟ مثل آن شاعری که برای ریتم بخشیدن به قالب شعری اش از واژه تکراری عشق استفاده می کند و این به نظر بد می رسد البته امید است پس از سال ها سوژه قرار گرفتن خیانت در فیلم های سینمای ایران کارگردانی هم پیدا بشود که رهکاری برای این مشکل پیدا کرده و فیلمی هم بر این اساس ساخته شود . 

اما فیلم دوران عاشقی با شروع پر جنب و جوش و آشفته زندگی کاری یک وکیل خوب و کار کشته خانواده ، سعی بر نشان دادن عمق فاجعه اجتماعی حاکم بر خانواده های جامعه امروزی می پردازد که قابل کتمان نیست و نمی شود انکارش کرد ، البته با قصه ای خوب و کم عیب و ریتمی مناسب . 

فیلم دوران عاشقی در داستانش یک جنبه بسیار زیبای انسانی را در پی داشت که نتوانستم به راحتی از کنارش بگذرم و آن اینکه پدر بیتا وی را بارها به بخشش دعوت می کند ، بخشیدن که یکی از خصائص انسانی به شمار می رود خودش را به خوبی در این فیلم نشان می دهد و این موضوع باعث خوشحالی من بود و به نظرم دیالوگ خوب و کلیشه ای پدر بیتا یکی از لذت بخش ترین سکانس های فیلم را رقم زد : " ببخش تا بخشیده شوی " 

قصه ی فیلم در انتهای فیلم دچار ایراد می شود جایی که خواهر زاده آقای زندی تصمیم می گیرد به تنهایی زندگی کند و با دیالوگ " خواستم از شرافت عشقم دفاع کنم و یادگاری که ازش دارم " از قصه خارج می شود اما موضوع اصلی اینجاست که حمید و بیتا تصمیم شان برای زندگی و فرزندی که دارند چیست ؟

کارگردان آخر فیلم را نیمه باز می گذارد و تصمیم این دو شخص را مشخص نمی کند البته تصمیم این دو از دو حالت نمی تواند خارج باشد اینکه بیتا به راحتی از ازدواج دوباره همسرش بگذرد که اگر این شود فیلم نامه وفیلم دچار شعار زدگی می شود و اگر حمید همسرش را طلاق بدهد که امکانش خیلی کم است چرا که در مواردی عنوان کرده است که بیتا و پارسا را خیلی دوست می دارد پس قصه ایراد پیدا می کند البته امیدوارم راه سومی هم باشد که قصه را باور پذیر تر نماید.





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " پدر آن دیگری " یدالله صمدی




فیلم پدر آن دیگری اسمش قابل تامل است ، اسمی که فلسفه اش در قالب فیلنامه بسیار جا افتاده و کم نقص آن به خوبی و هنرمندی تمام به نمایش درآمده است . فیلنامه ای که از رمان هم اسم فیلم به نوشته پرینوش صنیعی اقتباس شده است البته به گفته خود کارگردان فیلم با کمی دستکاری در داستان و حذف برخی از اتفاقات که در رمان بود و برای ساخت بی چون و چرای رمان نیاز به یک بازه ای همچون سریال تلویزیونی بود که آقای صمدی کارگردان این اثر به همین فیلنامه بسنده کرده اند . 

این فیلم با بازی هنرمندانه بازیگران مطرح سینمای ایران که مکمل فیلنامه یاین اثر هست به خوبی بیانگر یک مشکل اجتماعی و یا بهتر بتوان گفت خانوادگی پرداخته است ، مسذله ای که ممکن است برای هر خانواده ای پیش بیاید و نوع رفتار با این پدیده نیز بسیار مهم است که آقای صمدی به خوبی در این فیلم بر خلاف برخی از اهالی سینما که فقط مطرح کردن مشکل را رسالت خود می دانند و در پاسخ به این سوال که پس راه حل چه می شود ، می گویند وظیفه من فقط عنوان کردن آسیب است و راه حلش بر عهده دیگران ، راهکار حل این مسئله را نیز با ریتمی بسیار مناسب به تصویر می کشد به طوری که مخاطب احساس رضایت می کند . 

به نظر می رسد فیلنامه نویس این اثر زمان خوبی برای نوشتن این فیلم به کار بسته بطوری که نه در حد صد درصد ولی در حد قابل قبول به سوالات مخاطب پاسخ می دهد . موضوع و دغدغه را در ابتدای فیلم به راحتی عنوان می کند و با ریتمی مناسب و در خور مشکل مطرح شده با قصه گویی کم تنش فیلم را به انتها می رساند و در آخر برای مشکل مطرح شده راهکار مناسب ارائه می دهد که این موضوع قابل تقدیر است . 

اینکه امروزه برخی از دوستان  هنرمند در فیلم خود موضوع و یا مشکلی را مطرح می سازند و حل آن را با پایان باز و یا به هر نحو دیگری در اختیار مخاطب و یا هر کس دیگر قرار می دهند به نظرم به نوعی فرار از تعهد و مسئولیت پذیری هنری را در پی دارد . 

از این باب این فیلم را می توان مصداق مناسبی برای این نظریه که فیلمساز باید آسیب های اجتماعی را ببیند و مطرح کند و برایش راهکار پیدا کردهو بگوید ، دانست . ولو اینکه این فیلم خارج از مسابقه جشنوراه فیلم فجر هم باشد ، که این موضوع هم جای تامل دارد ، البته اینکه این فیلم در بخش مسابقه نیست برای من مقداری نارحت کننده و مقدار بیشتری خوشحال کننده است ، ناراحتی از این باب که این فیلم ساختاری مناسب تر از برخی از فیلم های حاضر در بخش مسابقه را می تواند داشته باشد و خوشحالی از این بابت که اگر این فیلم در بخش مسابقه بود کار را برای داروان سخت می کرد و تشخیص فیلم خوب و بد را دچار مشکل می ساخت چون این فیلم را نه می توان در فقره فیلم های بسیار بد در نظر گرفت و نه در رده فیلم های بسیار بد و اگر جشنواره خالی از این دو مبحث باشد پویایی خود را از دست می دهد . 

در کل من از تماشای این فیلم لذت بردم و پس از فیلم هم همین مباحث گفته شده را با کارگردان و برخی از عوامل اثر در میان گذاشتم . 

در انتها می خواهم به بازیگر کودک این فیلم که نقش شهاب را بازی کرده بود تبریک گفته و برایش آرزوی موفقیت در عرصه هنر را داشته باشم ... 





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم "بهمن " مرتضی فرشباف



مرتضی فرشباف را می توانیم با فیلم سوگ و فیلم های کوتاهی همچون هالووین ، تاکسی ، فرش و چند فیلم کوتاه دیگر بهتر شناخت . کارگردانی که به قولی می توان گفت از شاگردان عباس کیارستمی هم به شمار می رود . 

البته فیلم کوتاه " باد هرکجا بخواهد می وزد " می تواند معرف خوبی برای این کارگردان و شاید بتوان گفت فیلنامه نویس باشد . 

و اما " بهمن " فیلمی که قبل از دیدنش فاطمه معتمد آریا تبدیل به یک برندی برای این فیلم شد و حتی در تیزر های اولیه فیلم به راحتی می توانستیم به این موضوع پی ببریم که فاطمه معتمد آریا همانند پرویز پرستویی در فیلم دو ، تک شخصیتی است که باعث دیده شدن فیلم خواهد شد . 

اینکه گفته می شود فیلمی با وجود یک بازیگر مطرح دیده بشود یا نشود یک اصل نیست و به نظر می رسد اگر هم اصل باشد در نظر من جزو اصول ناقص به شمار می رود ، اصولی که در عالم هنر بیشتر تبدیل به یک عرف نادرست شده است. زیرا که ممکن است مثل همین فیلم بهمن قبل از تماشا دیدگاه نسبت به این فیلم خوب باشد و یا انتظار خوب بودن را داشته باشد اما ناگهان با یک فیلم کسل کننده و از جمله آن فیلم هایی که باعث این دیدگاه در مخاطب می شود که این فیلم کی تمام می شود تا سالن را ترک کنم و یا در فقره نا مبارک اینکه قبل از اتمام نمایش فیلم سالن را ترک نمایم. 

فیلم بهمن از نظر من دچار این مشکل است ،و اینکه بسیار ضعیف در ساختار قصه گویی ، فیلمی بد ساخت و خسته کننده .

اگر واقعا بازی خانم معتمد آریا را در نظر نگیریم که اصلا فیلم چیز شاخصی ندارد . 

تعلیق های بی مفهوم ، کارهای بی معنی در فیلنامه و ضعف مهارت به راحتی دیده می شود و متاسفانه نمی توان به کارگردان و نویسنده این فیلم تبریک گفت . 

فیلم به لحاظ نور بسیار ضعیف و دارای حس منفی و استرس ولی هر از گاهیی قاب های هنری در تصویر برداری . تکرار بی خود سکانس هایی که در جاده بود نیز به کسالت آور بودن فیلم می افزود . 

در انتها موضوعی که جوابی برایش نیافتم جمله لاتینی بود که بر روی بدن کسری خالکوبی شده بود و یک موضوع دیگر اینکه ارتباط عکس ساحلی که پیرزن روی تخت بیمارستان در آلبومش می دید با خواب های ناهید که همان ساحل بود ... از دو حالت خارج نیست اینکه من و دوستانم و برخی از تماشاگران حاضر متوجه منظور کارگردان نشدیم یا اینکه به قدری قوی این ارتباط به یک موضوع اشاره می کرد که خارج از معلومات ما بوده و امیدوارم اینگونه باشد .





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .