خیره بر کویرم ! کویری تنها ، کویری ساکت ، کویری خشک ، کویری که فقط با باد و آفتاب انس دارد و گاهی با قطار و مسافرانش .
تپه ها و تل های شنی و حضور ممتد آفتاب و تابش بی امانش وتناقضی جالب و آشکار ، آفتاب و هوای سرد کویر ...
کویر نیز می تواند نمادی از انسان ها باشد ، نماد برخی از انسان ها که ظاهرشان گرم است ولی اصل شان سرد !
مسافرت با قطار شاید کسل کننده باشد اما می تواند در برخی از موراد جذاب هم باشد ، مثل همین الان که حس نوشتن به من داد ...
پشت پنجره بنشینی و بنگری و بنویسی و گاه گاه کودکانی معصوم در راهروی قطار این طرف و آن طرف بدوند و بی خبر از دنیایی که دویدن را برایشان جدی تر دیکته خواهد کرد .
اصلا قاموس بشر دویدن است ، با این تفاوت که در کودکی معصومانه است و در بزرگسالی به اجبار و شاید به اختیار ، چه بدانم ...!!!
علی جعفری اقدمی خامنه