وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه
وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

فیلم " من دیه گو مارادونا هستم " بهرام توکلی



آخرین فیلمی که قبل از این فیلم از بهرام توکلی دیده بودم کمی تا قسمتی نا امید کننده بود فیلمی که با اسم بیگانه و اقتباسی بود ساخته شد . فیلمی بی روح و کم دیالوگ ، اما انگار توکلی خودش هم فهمیده بود بیگانه خوب نشده بصورتی که در فیلم من دیه گو مارادونا هستم ، سنگ تمام گذاشته و به نظر منبهترین اثر سینمایی اش را ساخته است . 

به نظر می رسد این فیلم یک فیلم موفق در ژانر کمدی است که به خوبی توانسته یک مشکل خانوادگی را مطرح ساخته و با زبان طنز موضوع را می رساند و به بهترین نحو ممکن بطوری که تا به حال در سینمای ایران تکرار نشده است به پرداخت قصه می پردازد . 

من دیه گو مارادونا هستم را می توان به جرات نمونه یک فیلم طنز اجتماعی موفق دانست که بدون توهین و با کم ترین آسیب ممکن توانسته مطلبی را کنکاش کند و به مخاطب برساند بدون لودگی های همیشگی برخی از فیلم ها . 

چرا در ابتدا گفتم شاید بتوان گفت این بهترین اثر توکلی است ، چون توکلی با دکوپاژ خوب و در عین حال تصویر برداری مناسب با ریتم فیلم که بسیار مدیریت شده به حساب می آید توانسته اثری را به سینما معرفی کند که تا به حال تکرار نشده است و به نظر می رسد تکرارش هم سخت باشد و یا توقعات را بالا برده باشد . 

در هر صورت این فیلم از فیلمنامه ای قوی و جا افتاده برخوردار است و به نوعی می شود گفت که شاید بارها این فیلمنامه بازنویسی شده است چرا که بسیار کم عیب و نقص است . 

این فیلم پر بازیگر است که هر کدام در نقش خود به خوبی جا افتاده اند بطوری که مخاطب فکر نمی کند این شخص فقط ایفای نقش می کند ، و مخاطب به خوبی بازیگر و نقش را در هم  آمیخته می داند ، که این مطلب نشان از بازی های خوب در این اثر سینمایی بلند است . 

سعید آقا خانی در این فیلم خارج از حد انتظارات ظاهر می شود و اثری ماندگار از خود به جای می گذارد که حتما انتظارات از او بالا خواهد رفت که بله آقاخانی از این به بعد به فکر نقش های بهتر باشد . 

من دیه گو مارادونا هستم اثری متفاوت از سینمای ایران است که می توان محرک خوبی برای این نوع طنز پردازی برای سایر سینما گران به حساب بیاید . 

شاید این فیلم به گونه ای باشد که چند بار باید دیده شود که قصه به خوبی جا بیفتد که این برخلاف فیلم های طنز قبلی است که با ظاهر سازی و لودگی های تکراری سعی بر طنز جلوه کردن بودند .

فیلم ارزش دیدن و لذت بردن از لحظات را دارد . مدت ها بود که سینما به این شکل و به این گونه صحیح نتوانسته بود مخاطب را با خنده از سالن سینما بدرقه کند که من دیه گو مارادونا هستم توانست .





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " طعم شیرین خیال " کمال تبریزی



فیلم طعم شیرین خیال را فیلمی جالب و متفاوت از سینمای ایران دیدم . فیلمی که قبل از تماشایش انتظارش را نداشتم البته می دانستم که کمال تبریزی مرد کارهای جدید است و معمولا در مواقعی به عنوان خط شکن عمل می کند اما نه به این شکل ، به شکلی که تا به حال در سینمای ایران انجام نشده است و به نوعی کاری جدید و نو به شمار می رود .

فیلم در روایت کلی تم حفاظت از محیط زیست را دارد و با فیلم نامه بسیار خوب کارگردان این وظیفه را به خوبی به مرحله عمل رسانده است . 

بازی متفاوت نازنین بیاتی و شهاب حسینی فیلم را از درصد جذابیت بالایی برخوردار کرده است و سایر بازیگران نیز در روند روایت قصه به خوبی و مهارت تمام عمل می کنند و به اصطلاح در خدمت فیلمنامه هستند . 

کمال تبریزی همیشه پیش قراول ژانر های خاص سینمای ایران بوده است و همچنین در اکثر کارهایش کنایه های همیشگی اش به راه است و اصلا کمال تبریزی را شخصی نماد گرا و فیلمسازی لایه پرداز می دانم که در این فیلم نیز به خوبی شاهد این قضیه هستیم . 

فیلم طعم شیرین خیال داستان علاقه یک استاد متفاوت از دانشجوی دخترش هست به نوعی جالب و به سبک خاص خود کمال تبریزی روایت می کند . 

مشخصا فیلم از بار آموزشی خوبی در رابطه با توسعه پایدار برخوردار است که نشان از تحقیق و پژوهش متفاوت در این اثر را دارد . در فیلم طعم شیرین خیال می توان شاهد لایه های گوناگونی از سیاست های حال حاضر و کمی قبل تر دولت ها را شاهد بود که در برخی مواقع به خوبی یاد می شود و در برخی مواقع بوی کنایه می دهد . البته این موضوع در یک اثر سینمایی خوب است و از مهارت های فیلم سازی به شمار می رود . این کار ها هم به بهترین نحو از کمال تبریزی بر می آید.

به لحاظ فنی باید بگویم فیلم حرف برای گفتن زیاد دارد و به نوعی شاید بتوان گفت کارهایی در این فیلم اتفاق می افتد که در کم تر فیلمی در سینمای ایران شاهدش هستیم که جای بسی خوشحالی را در پی خواهد داشت . 

برای مثال جلوه های بصری و میدانی فیلم قابل تحسین است و می توان در مورد کسب جوایز در این زمینه به این فیلم امیدوار بود بطوری که این فیلم در بسیاری از سکانس های ازجلوه های وِیژه خوب و قابل قبولی برخوردار است. 

طعم شیرین خیال را کار خوبی دیدم و فیلمی که در قالب جدید توانسته بود نوعی جدید از فیلم سازی را برای سینمای روتین ایران معرفی کند . بازی ها و سبک های جدیدی از نوع بازی کردن بازیگر ها هم به نوعی ابتکار عمل این اثر به شمار می رود که می توان روایی بودن و راوی داشتن فیلم را که روبه دوربین با مخاطب حرف می زند را هم کاری جدید و نوع در زمره ی کارهای تبریزی دانست . 






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

مرگ ماهی " روح ا... حجازی "



مرگ ماهی سید روح ا... حجازی را شاید در بشود گفت در ادامه کارهای قبلی اش است . کاری های قبلی وی دغدغه خانواده و مسائل و مشکلات خانواده و تحکیم خانواده را دارد ، حال آنکه چقدر توانسته خوب عمل کند بحث دیگری ست و جای دیگری دارد . اما در فیلم مرگ ماهی که داستان خانواده ای است که هر یک از اعضایش در گوضه ای از دنیا مشغول زندگی شان هستند و مادر پیرشان به تنهایی با کمک یک خدمتکار زندگی می کند . قصه آر آنجا شروع می شود که مادر این خانواده می میرد و نزدیک ترین اعضای خانواده کم کم پیدایشان می شود . خانواده ای که کم همدیگری را می بینند و برخی از ایشان عمیقا باهم مشکل دارند و بعید است به این زودی ها با هم دیدار کنند اما مرگ مادرشان این فرصت را فراهم کرده است .

لحظه به لحظه از قصه اتفاقاتی می افتد . اما اوج داستان زمانی است که تهمینه دختر بزرگ خانواده وصیت شفاهی مادرش را عنوان می کند کا در انتهای فیلم می توان دلیل این وصیت غیر معمول را فهمید . مادر این خانواده در آخرین روزهای عمرش وصیت می کند پس از مرگش جنازه ی او را به مدت سه روز در خانه اش نگه دارند سپس دفن کنند ، معمای اصلی همین جاست . مادر می دانست که هر یک از فرزندانش برای دیدن وی به چند روز فرصت نیاز دارند که بر سر جنازه برسند و با این وصیت سعی بر دور هم جمع کردن فرزندانش داشت که قصه زیبایی را در پی داشت اما به نظر می رسید اگر روح ا... حجازی این قصه زیبا و تاثیر گذار را در قالب یک فیلم کوتاه و با حذف کش دادن های زائد می توانست بسازد چرا که در برخی از مواقع مخاطب حوصله اش سر می رفت و ریتم کند فیلم آزارش می داد . 

اما در حالت کلی فیلم داستانی تاثیر گذار دارد و می توان گفت که شاید این فیلم بهترین فیلم روح ا... حجازی است. 

بازیگران مطرحی در این فیلم بازی می کنند که هرکدام بازیگر خوبی به شمار می روند که در این فیلم مکمل همدیگر هستند. 

اگر هدف فیلم را تحکیم روابط خانواده ها بدانیم هدفی مقدس برایش می پنداریم اما با کمی کاستی که امید است در کارهای بعدی روح ا.... حجازی عزیز کم شاهدش باشیم چرا که سینما عرصه کسب تجربه هاست . 





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " تگرگ و آفتاب " رضا کریمی




در مورد فیلم تگرگ و آفتاب باید بگویم فیلم خوبی نبود . اصلا معلوم نیست این فیلم حرفش چیست . اصلا ژانر این فیلم دفاع مقدس است یا چیز دیگر . تگرگ و آفتاب نه تگرگ دارد و نه آفتاب ، تقریبا فصه ای کلیشه ای که به راحتی انتهای داستان را می توان حدس زد و کسل کننده است . 

این روایت داستانی است از یک رزمنده به نام یحیی که مردی متدین است که تا سی و چهار سالگی ازدواج نکرده که این موضوع با تدین وی تناقض دارد . موضوع بعدی اینکه کارگردان سعی بر نشان دادن فردی خوب و بی عیب و نقص از وی را دارد که عاری از هرگونه خطاست که این نیز به نوعی شعار زدگی در فیلم به شمار می رود .

اصلا قصه ی فیلم خالی از هرگونه پرداخت مناسب است که نه ژانری مشخص دارد و نه موضعی مناسب . شخصیت های فیلم ثبات ندارند و برخی از شخصیت ها حضورشان فلسفه خاصی ندارد و هستند که فقط باشند. 

در جایی از قصه منطق بی معنا می شود و به طور ناگهانی سر از خانه ی یک جانباز قطع نخاع در می آوریم که معلوم نیست منظور قصه در این سکانس چیست . 

در برخی از سکانس ها مثل آن جایی که یحیی به دختری که می خواهد زخمش را پانسمان کند می گوید در این درمانگاه مردی برای تعویض پانسمان من نیست ؟ حرف من این است که یعنی چه ؟ می خواهی چه چیزی را ثابت کنی ؟ اعتقاد یحیی را به سخره گرفته ای یا می خواهی اعتقاد وی را صحیح جلوه دهی ؟ اصلا چه نیازی هست این سکانس بی معنی و مفهوم در فیلم آورده شود . 

متاسف می شوم وقتی چنین فیلم های ضعیفی در ژانر دفاع مقدس ساخته می شود آن هم دفاع مقدسی که ظرفیت های بزرگی برای فیلم سازی دارد . 

به قول منتقد مطرح فعال در سینمای ایران : اصلا چه نیازی هست برخی از دوستان فیلم بسازند ؟ بروند کار دیگری بکنند و با این قبیل فیلم ها وقت مردم را هم نگیرند . اینطوری خیلی بهتر است . 

سخن آخر اینکه ریتم فیلم کند کسالت آور و بی اتفاق است و تقریبا سکانس به سکانسش برای هر مخاطبی قابل پیش بینی و شخصیت های فیلم بی ثبات اند و همانطور که گفتم فلسفه حضور برخی از ایشان واقعا مبهم است . 







در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " کوچه بی نام " هاتف علیمردانی



فیلم کوچه بی نام فیلمی با کارگردانی خوبی است . نمی توان منکر شد که بازی ها در این اثر بسیار خوب و جا افتاده است اما موضوعی که در این فیلم اشاره کوچکی به آن می شود باز هم موضوع خیانت است که امسال در اکثر کارها به چشم می خورد. خیانت مردی که همسر دارد و نیز در برخی از آثار زنی که همسر دارد . این موضوع درست است که بسیار دردناک است و نیز کسی نمی تواند منکر وجود این آسیب باشد اما همچنان جای سوال دارد که چرا انقدر بزرگنمایی و زیاد پرداختن به یک آسیب و تا به کی ؟

این فیلم جنبه های بسیار یدارد که باید در مجالی بیشتر لایه های مختلف این فیلم را مورد کنکاو قرار داده و بررسی کنیم اما به طور اختصار می توان گفت که فیلم کوچه بی نام روایتی از یک خانواده سنتی و فقیر ایرانی در قسمت فقیر نشین شهر است . خانواده ای که بیشتر نماد سنت به شمار می رود و گاهی نیز کارگردان با در کنار هم قرار دادن سنت و مذهب و چنین مصادیقی ، شاید سعی بر این دارد که سنت را موازی با مذهب بداند که امیدوارم اینطور نباشد که البته برداشت مخاطب عام غیر از این هم نخواهد بود .

در حالت کلی فیلم حرف های زیادی برای گفتن دارد و نیز تفاوت این فیلم با سایر فیلم هایی که در آنها تم خیانت را شاهدیم در این است که کوچه بی نام خیانت را نشان می دهد ولی آن را نفی می کند و به وضوح پشیمانی و نادرست بودن این خیانت را نیز به تصویر می کشد که به نظر راهی مناسب برای نمایش و حل آسیب ها انتخاب نموده است . 

قصه ای دراماتیک در اواسط فیلم مخاطب را دچار تنش می کند تنشی که اتفاق اصلی قصه به تبع از آن شکل می گیرد که با هوشمندی تمام در قصه گنجانده شده است .

کوچه بی نام را به نوعی تقابل مدرنیسم و سنت هم می توان دانست که این موضوع هم سوژه بسیاری از فیلم های اخیر بوده است و مشخصا این مطلب همچنان بی پاسخ می ماند که آیا مدرنیسم پیروز داستان است و یا سنت که البته تداوم این دو در کنار هم مطلوب تر است اما این فقط یک نظریه به شمار می آورد و اعمال آن را جزو تئوری های سخت ولی قابل اجرا ست .

اما در قسمتی از داستان برای من سوالی پیش می آید که چرا حاج مهدی که علی الظاهر فردی عاقل و پخته به نظر می رسد چرا نتوانسته تا به آن روز مانع از ایجاد علاقه نصیبه به پسرش باشد درحالی که می توانست با راه کاری بهتر این دو خانواده را دور از هم نگه داشته و مانع از ایجاد علاقه بین دو خواهر و برادر شود اما او چنبن کاری را نمی کند و با تجربه ای که دارد نمی تواند یک موضوع کوچک اجتماعی را پیش بینی کند .

فیلم کوچه بی نام فیلم خوش ساخت با داستانی تقریبا خوب است و جنبه های مثبت فراوانی دارد که امیدوار کننده است .






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .