وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه
وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

فیلم " مزار شریف " حسن برزیده




مزار شریف قصه ی مردی است که پس از سختی های فراوان که بعد از حمله طالبان پاکستان به کنسولگری ایران در مزارشریف برایش پیش آمده بود خودش را به ایران می رساند و با این کارش هم از توطئه ای که باعث شروع یک جنگ می شد پرده بر می دارد و هم واقعیت های پشت پرده حمله گروه طالبان به کنسولگری ایران را فاش می سازد . 

مزار شریف بر اساس داستانی واقعی ساخته شده که این نوع روایت در سینما خیلی سخت است . اصلا ساخت قصه ای که اتفاق افتاده با جزئیاتش سخت است ولی حسن برزیده توانسته با امکانات مناسب و جلوه های میدانی خوب این اثر را باور پذیر و در حد قابل قبول بسازد . 

فیلمی که به نظر می رسد هزینه ی زیادی برای سرمایه گذارش که حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است در پی داشته . اما به قول معروف حتما این اثر در رده ی اثار ملی قرار خواهد گرفت که ارزشش را هم دارد . 

این فیلم با ضرافت خاص سینمایی و با ریتمی مناسب و با بازگو کردن جزئیات داستان ساخته شده است . بیشتر صحنه های فیلم با تکنیک های ویژه ی رایانه ای ساخته شده که باز هم تجربه ای مناسب در ایجاد جلوه های ویژه ی میدانی و بصری محسوب می شود . با دیدن این فیلم کم کم احساس جهانی شدن سینمای ایران را می توان حس کرد ، البته در صورت تکرار چنین اثراتی .

در موقع تماشای فیلم نا  خود آگاه یاد فیلم "چ" حاتمی کیا می افتادم چرا که طراحی صحنه این فیلم شباهت هایی را به آن فیلم دارد که تقلیدی نیست ولی در همان سبک است که این نیز خوب است . 

این فیلم را به جرات می توان بگویم در رده ی فیلم های خوش ساخت و تجربه های جدید سینمای ایران در مسیر جهانی شدن می بینم و امیدوارم واقعا چنین فیلم هایی با این موضوعات که قهرمان محور هم هستند زیاد ساخته شوند و مزار شریف را شروعی برای آن هدف بزرگ دانستم . 

در حالت کلی سینمای ایران برای حرف های جهانی زدن باید فیلم هایی مانند مزار شریف را بسازو و تجربه کند برای رسیدن به سینمای مطلوب .

فیلم های اجتماعی در رده ی خوبی قرار دارند در صورت خوب بودن داستان و موضوع خوب اما سینمای ایران برای دیده شدن باید به عرصه های جهانی بیندیشد که هم سرمایه گذاری خوب می خواهد و هم داستان هایی که بتواند دغدغه جهانی باشد و این قبیل سوژه ها در ایران کم نیست . 

مزار شریف را به فال نیک میگیرم برای ورود به این عرصه از سینمای جهان و با دیدن این فیلم در بامداد پنجشبه 23 بهمن 93 سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر را به پایان می رسانم . 

به امید سال های آینده با فیلم های خوب و در سطح جهانی ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " خانه دختر " شهرام شاه حسینی



خانه دختر یکی از فیلم های خوش ساخت حاضر در جشنواره فیلم فجر به شمار می رود . فیلمی که مورد اقبال مردمی هم قرار گرفته است و مورد تحسین مخاطبان و منتقدان سینمایی هم هست . فیلم خانه دختر موضوع و آسیبی از جامعه را انتخاب کرده است که شاید تا به حال کسی سراغش نرفته بود . پرویز شهبازی با فیلم هایی مثل نفس عمیق و دربند امتحان خوبی پس داده است اما به قولی در این فیلم پا را فراتر گذاشته و سوژه ای را مد نظر قرار داده است که تازگی خاصی دارد به طوری که شاید این فیلم را دچار حاشیه های زیادی کند . 

خانه دختر روایت مرگ مشکوک دختری است که روز عروسی اش به طرز ناگهانی تصادف کرده و می میرد و به نوعی یک سنت و روشی که قبل از عروسی در برخی از خانواده است را مورد نقد قرار می دهد  با این تفاوت که تم فیلم این سنت را رها نمی کند بلکه مورد سرزنش قرار می دهد که از معدود کارهایی است که حمله خفیفی به سنت های قدیمی چه درست و یا نادرست می کند و مخاطب و تماشاگر را به اعتراض به این سنت وا می دارد . 

البته قصه کم نقص است ولی در بخشی از قصه جایی که مادرشوهر دختر وی را برای معاینه قبل از عروسی به مطب پزشک بده است ، دختر از معاینه پزشک ممانعت می کند که جای تامل دارد . اینجا چند سوال برای مخاطب پیش می آید اول آنکه چرا اصلا دختر ممانعت می کند . و مورد بعدی اینکه چرا خودش را زیر ماشین می اندازد و ... این موراد دلایل منطقی خاصی در فیلم ندارند که نقص محسوب می شود .

حال اگر در نظر بگیریم نامزد منصور از موضوعی که برایش پیش آمده و یا نوع قرار گرفتنش در آن شرایط ناراحت است می تواند دلیل مناسبی برای ممانعت از معاینه پزشک باشد یا نه ، دلیل قانع کننده ای در قصه وجود ندارد . 

مسئله بعدی اینکه فیلم در فلش بک تمام اتفاقات را روایت می کند و نوع مرگ دختر را به تصویر می کشد اما ابهام در اینجا شکل می گیرد که دو دوست دختر که به نوعی پیگیر نوع مرگ دوستشان هستند و تناقضاتی برایشان پیش آمده چرا خیلی راحت از قصه کنار می روند و حتی نقص دیگری را می توان متوجه قصه کرد آن هم اینکه اگر دختر مشکلی برایش پیش آمده مقصر اش چه کسی است . 

پدر دختر هم شخصیتی قابل درک نیست و در جایی برای حفظ آبرو به دوستان دختر می گوید که دخترم سکته کرده در حالی که به راحتی می توانست بگوید تصادف کرده است که منجر به فوت وی شده که با گفتن این هم شک درباره مرگ مشکوک و نابه هنگام دخترش را می توانست زبیعی تر جلوه دهد و هم کنجکاوی را کاهش دهد که این کار را نمی کند و دقیقا دلیل مرگش را یک موضوع مشکوک که سکته است بیان می کند .

در جایی از داستان هم خواهر کوچک دختر اقدام به استفاده از ایمیل دختر می کند و به دوستانش پیام می فرستد و در بخشی از فیلم هم با گوشی دختر و با زبان وی از دوستانش تشکر می کند که این مطلب هم منطق خاصی در پس پرده ندارد . به طور کلی فیلم خانه دختر فیلم خوش ساخت و از نظر کارگردانی کم نقص است و موضوع جدیدی را سوژه خود قرار داده است . 

امید است ظرفیت مخاطبان سینما به جایی برسد که بتوان هر حرف و دغدغه ای را روی پرده سینما برد بطوری که هیچ حاشیه و مشکلی برای فیلم بوجود نیاید ...

 





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " شیفت شب " نیکی کریمی



فیلم شیفت شب را نمی توانم فیلمی خوب بنامم ، حتی نمی توانم فیلمی متوسط ببینمش چرا که این فیلم اصلا شخصیت مشخصی ندارد . فیلم خودش هم نمی داند چه می خواهد بگوید . فیلم در نیمه اول خود با ابهامات کامل پیش می رود و تماشاگر را مات و مبهوت جلو می برد تا جایی که تنها دانسته مخاطب از فیلم همان اخراجج فرهاد از شرکت است و دیگر هیچ .

فیلم نیکی کریمی را فیلمی جالبب ندیدم البته فیلم قصه ی مناسب و خوبی دارد اما موضوع در این جا خودش را اشکار می کند که انگار قصه گویی و روایت فیلم از نصف به بعد است که این خوب نست . 

فیلم شیفت شب دغدغه مشخصی هم ندارد . در جایی ربا را نقد می کند و یا برعکس مخاطب را به سوی آن پیش می برد که مهم نیست پول برای رباست مهم این است که پول جور شود و فرهاد خیالش راحت ، که این هم بسیار نا ملایم است . 

در جایی دغدغه فیلم تغییر می کند و ناگهان تحکیم خانواده را در نظر خود کم رنگ نشان می دهد که بلکه موضوع حل شود . در جای دیگری شک و شبهه زن به همسرش را مطرح می سازد و نیز عدم همکاری و هماهنگی مرد خانه را با همسرش هم می توان  از دغدغه های گوناگون فیلم دانست که البته به نظر می رسد تا انتها هم نمی تواند موضوعاتی را که مطرح کرده و سفره هایی را که باز کرده است را به صورت هم زمان و در یک لحظه و با اتفاق خوبی پاسخ دهد چرا که هرکدام از این دغدغه ها خودشان به قدری بزرگ هستند که فقط یک فیلم نامه ی اختصاصی را برای خودشان مشغول کنند .

خانم نیکی کریمی سابقه ی درخشانی در عرصه بازیگری سینما دارند و به نظر می رسد در همان عرصه به تکلیفشان عمل کند بهتر است  چرا که باز می گویم به فول آن منتقد سینمای ایران ، مگر حتما باید فیلم بسازید بروید همان بازی تان را بکنید.

نمیخواهم نیکی کریمی را محدود به بازیگری کنم و یا اینکه نظرم بر این باشد که ایشان دست به کار فیلم سازی نزند و فقط بازی کند ، اما مطلب اصلی این است که ایشان در کار بازیگیری موفق ترند .

ساختار فیلم دچار شخصیت پردازی های پوچ است . مثلا کسانی که باید باشند نیستند و کسانی که باید نباشند هستند . 

برخی از شخصیت ها حضورشان بی مفهوم هست و تاثیری بر داستان ندارد مثل همسایه ناهید که نقش اش را خود خانم کریمی بر عهده داشت و ...

در حالت کلی فیلم خوبی نبود ولی نمی توانم بگویم که حرفی برای گفتن نداشت ، چرا اتفاقا حرف برای گفتن هم داشت اما دغدغه هایش در هم آمیخته بود و حرفی هم که قرار بود به مخاطب برسد در پس پرده ی سایر دغدغه ها گم می شد و  امیدوارم خانم کریمی در کارهای آینده موفق تر ظاهر شوند .






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " اعترافات ذهن خطرناک من " هومن سیدی



اعترافات ذهن خطرناک من را فیلمی متفاوت و نو در سینمای ایران دیدم فیلمی که شاید مورد پسند تماشاگران عام سینما نباشد ولی شاید بخشی از جامعه بتوانند با این نوع فیلم ارتباط برقرار کنند . البته بازهم در صورت رسدن به اکران بعد از جشنواره ...

موضوع اول در مورد این فیلم جنجال هایی در رابطه با اینکه این فیلم به نوعی کپی و یا تکرار فیلم ممنتو کریستوفر نولان است که کارگردان اثر ، هومن سیدی این مطلب را تکذیب و اظهار کرده است  : ذات هنر در منحصر به فرد بودن است و تلاش می کردم شباهتی میان این اثرها وجود نداشته باشد. که البته امیدوارم همین گونه که گفته است باشد . 

داستان فیلم درباره مردی است که در یک بیست و چهار ساعت عجیب و ملتهب هیچ چیز به یاد نمی آورد ، هیچکس را نمی شناسد و خاطرات گذشته اش هم گویی پاک شده است . در اطراف وی کسانی هستند که خودشان را دوست و همسر وی می نامند بی هیچ نشانه ای و مرد محکوم است تا هرچه می گویند را بپذیرد چراکه هیچ چیز از خود ندارد و حافظه اش یاری نمی کند.

نقش اصلی فیلم را سیامک صفری ایفا می کند که از بازیگران مطرح تئاتر کشور است و هنوز در عرصه ی سینما نتوانسته خود را به اثبات برساند . در صورت کلی بازی وی بسیار هنرمندانه و حرفه ای انجام گرفته و کاملا حساب شده عمل می کند ، بطوری که مخاطب شخصیت نا متوازن او را به خوبی درک می کند . 

نگار جواهریان هم بازی متفاوتی در این اثر از خود برجای گذاشته است جای تقدیر دارد .

تصویر بردای مناسب فیلم را نیز می توان برگ برنده این اثر دانست . 

در مورد قصه ی فیلم بهتر است بگویم قصه ی بدی نیست ولی موضوع این جاست که حرفی برای گفتن ندارد چرا که فقط روایتی کوتاه از زندگی و توهمات مردی را دارد که مقدار زیادی مواد مخدر اسید را در اختیار دارد و آیدا و صحت با شگردهای مختلف سعی بر به دست آوردن آن را دارند که البته کارگردان سعی بر نشان دادن ذهن نقش اصلی داستان را دارد که موفق ظاهر می شود .

اعترافات ذهن خطرناک همانطور که گفته شد برای قشری خاص از جامعه ساخته شده است و همان قشر خاص هم از این فیلم تعریف خواهند کرد . من نیز پس از تماشای فیلم از تعدادی از تماشاگران این فیلم سوالاتی پرسیدم تا موضوع برایم حل شود اما نظرات بسیار متفاوت بود که نشان از برداشت های گوناگون افرا و قشر های متفاوت بود . 

البته باز هم اشاره می کنم که اعترافات ذهن خطرناک فیلمی نو در سینمای ایران است که هومن سیدی جسارت کرده و با حساسیت بسیار خوب این اثر را به نتیجه رسانده است . 




در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .



فیلم " روباه " بهروز افخمی



قبل از اینکه بخواهم به تماشای فیلم روباه بنشینم در مورد این فیلم تصور چندان مثبتی نداشتم ، چرا که سینمای ایران در فیلم هایی که با ژانر سیاسی ساخته می شود چندان موفق عمل نکرده است البته اسم کارگردان این فیلم برای دیدنش کمی وسوسه انگیز بود و تقریبا اکثر مخاطبان به همین علت برای تماشای فیلم به سالن های سینما مراجعه کرده اند .

فیلم روباه بر خلاف برخی از فیلم های سیاسی که دچار شعار زدگی هستند ، داستانی مناسب و بسیار هوشمندانه دارد که مخاطب را تا آخرین ثانیه های فیلم با هیجان نگه می دارد و این یک حسن برای این فیلم است . 

روباه گاهی اوقات وارد مسائل سیاسی روز می شود و طعنه ای به دولت های قبل و حتی دولت فعلی می زند و در قسمتی از فیلم هم با دیالوگ " ترور مال دوره ی احمدی نژاد بود " به وضوح اسم رئیس دولت قبل را بر زبان می آورد که جذابیت خاصی به این فیلم بخشیده است و از آنجایی که اکثر مخاطبان سینما و مردم چنین مسائلی برایشان جالب است از دیدن فیلم لذت می بردند .

این فیلم بسیار خوش ساخت و بی هیچ بزرگنمایی قصه ای سیاسی و امنیتی را روایت می کند که مخاطب به سادگی داستان و شخصیت ها را درک می کند و می تواند به راحتی خودش را جای شخصیت های فیلم بگذارد و تصمیم بگیرد . 

داستان این فیلم به قدری جذاب و جالب است که هر مخاطبی با دیدن این فیلم هم لذت می برد و هم زمان برایش به سختی نمی گذرد به طوری که فیلم دارای ریتمی بسیار مناسب و همگن با روایت است که نشان از جا افتاده بودن فیلم نامه خوب اثر است .

در این فیلم هم شاهد ارزش هایی هم چون غرور ملی هستیم بدون در نظر گرفتن جناح های سیاسی که جای تقدیر از نویسنده و کارگردان اثر را دارد .

فیلم به گونه ای ساخته شده است که تماشاگر نا خودآگاه به خود می بالد و پس از دیدن این فیلم حس خوبی را دریافت می کند که به نظر در این بازه از زمان که اکثر کارهای سینمایی از کلیشه هایی همچون خیانت حرف می زنند ، نیاز است تا مخاطب با داستانی قوی و در عین حال با فکت های طنز موضوع سیاسی روز را به تماشا بنشیند و خودش را در این موضوع درگیر و دخیل بداند . 

درست هست این اثر بازیگران  چندان مطرحی ندارد که البته بازی کوتاه بابک حمیدیان در ابتدای فیلم که خیلی هم کوتاه است تحت تاثیر بازی طولانی مدت حمید گودرزی قرار گرفته که به خوبی هنر نمایی می کند و لبخند رضایت را بر لب تماشاگران می نشاند . 

این گونه داستان ها با این نوع کارگردانی خوب نیاز امروز جامعه ی ایرانی هست که هم به نوعی با مسائل روز آشنا باشد و هم از دیدن چنین اثراتی لذت ببرد و هم به برخی از داشته هایش افتخار کند که صد البته غرور ملی یکی ازاین داشته ها به شمار می رود . 

جسارت فیلم نامه نویس روباه قابل ستایش است بطوری که به راحتی و در نهایت آرماش قصه را روایت می کند و کار خوب کارگردان اثر که خود بهروز افخمی است مکمل این مطلب به شمار می رود .

در کل فیلم روباه را الگوی مناسب و بارزی برای تزریق غرور ملی و خود باوری در جامعه به وسیله فیلم دانست .






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .