وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه
وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

فیلم "عصر یخبندان " مصطفی کیایی



تبلیغات دهان به دهان این فیلم را به یکی از رکورد داران سینمای ایران تبدیل خواهد کرد البته با این توضیح که آیا این فیلم بعد از جشنواره فیلم فجر هم به اکران مردمی می رسد یا نه که باز هم الله اعلم ...

فیلم عصر یخبندان این روزها بارها به سانس فوق العاده می رسد ، سانس های فوق العاده تا ساعاتی از صبح که واقعا این استقبال را می توان بی نظیر نامید . البته طعنه ای هم به زمستان امسال می زنیم که خیلی به کمک سانس های فوق العاده نصف شبی آمده است . 

فیلم عصر یخبندان را با نقد چیزهایی که نباید نشان می داد و داد و چیزهایی که نباید می گفت و گفت شروع می کنم و در انتها به نقد کلی می پردازم . اصلا به طور کلی امسال فیلم های حاضر در جشنواره فیلم فجر مشترکات جالب توجهی دارند که فقط نام می برم و البته به راحتی در اکثر فیلم ها شاهدش هستیم و آن آسیب های اجتماعی بسیار عمیق است که گفتنش عیبی ندارد اما زیاد گفتنش می تواند عیب داشته باشد . 

اول اینکه موضوع خیانت که در نقد های قبلی نیز اشاره کرده ام . موضوع بعدی فحاشی های بسیار نا صحیح در خیلی از فیلم ها به گوش می خورد که تا به امروز در فیلم های سینمای ایران به این راحتی شنیده نمی شد و موضوع بعدی که در فیلم های امسال میبینیم بحث عادی نشان دادن دخانیات و امثالهم است که به نظر می رسد بیش از حد و اندازه نشان داده می شود اما موضوع اصلی ای که مرا درگیر خود می کند به طوری که قبل از نقد فیلم عصر یخبندان به آن می پردازم نشان دادن واضح و علنی وسایل و لوازم مواد مخدر صنعتی و نوع مصرف آن در فیلم عصر یخبندان بود که واقعا برایم موضوعی قابل درک نبود . اگر قرار بر این است که ما هر آسیبی را بطور مشخص و بی هیچ هراسی و به راحتی روی پرده سینما آن هم بدون یک سیستم مدیریتی مناسب که حداقل محدودیت سنی برای این قبیل فیلم ها قائل شود بیاوریم که سینما خودش تبدیل به منبع رواج فرهنگ های نا مناسب خواهد شد چرا که حتی یک نفر باز هم می گویم حتی یک نفر با دیدن این تصاویر نا مناسب به مواد مخدر روی آورد حتی از روی کنجکاوی ، فیلم ساز دچار خطای جبران نا پذیری خواهد شد در عین حال که تمام حقوق هنرمندی اش محفوظ است ولی کسی خبر از حقوق آن مخاطب ندارد که با دیدن این فیلم به بدی روی آورده است . 

واما به ساختار خود فیلم می پردازم ، ساختار بسیار مناسب و فارغ از مقدمات ابتدایی این نقد که نشان از فیلنامه بسیار قوی و جا افتاده را دارد . فیلنامه ای که با فلش بک های گاه و بی گاه البته با رویکرد مثبت مخاطب را هیجان زده می کند و آن هیجان را کنترل کرده و تبدیل به یک هیجان دیگر با یک ساختار دیگر می کند به طور مثال گاهی با یک اتفاق بد و گاهی با یک اتفاق خوب و حتی گاهی با دیالوگ و رفتار طنز هیجان مخاطب را تا آخر فیلم حفظ می کند که این موضوع یکی از جنبه های مثبت این فیلم است .

عصر یخبندان درست است محوریت موضوع اش خیانت است البته این بار خیانت زن به مرد و در مقیاس کوچک تر خیانت نرد به زن و تداوم این موضوع در حالت های مختلف و چرخشی که این مسدله به خوبی و زیرکی تمام مورد پرداخت قرار گرفته است . 

حس بازی های خوب و تاثیر گذار از گروهی از بازیگران خوب سینمای ایران برای کارگردان جوان فیلم عصر یخبندان را نمی توانیم نادیده بگیریم کارگردانی که با فیلم خط ویژه هم چنین وییگی هایی را با هنرمندی تمام در فیلمش می توانستیم ببینیم البته گاها با تعلیق های ناشیانه در فقزه فیلم خط ویژه . اما بطور کلی در قیاس با آن فیلم عصر یخبندان حرف برای گفتن بیشتر دارد . 

حرف هایی برای سیاست مداران در قالب دیالوگ های کنایه دار که جای تامل دارد و بیشتر هم در ظنز ترین و با مزه ترین لحظات فیلم که مشخصا با بازی محسن کیایی در نقش سعید بیشتر به چشم می خورد . خلاف هایی از سعید سر می زند که در عین با مزه گی توجیه بر بی پولی و وضعیت نا به سامان شرایط اقتصادی کشور را دارد که به نظر خیلی خوب پرداخته شده است .

ویک مطلب مثبت دیگر در مورد این فیلم که پایان مطلوب قصه است و کارگردان با حل کردم موضوع اولیه به خوبی و مهارت تمام توانسته است طرح مسئله ای کند و در انتهای داستان مسئله را به خوبی ببندد و این خیلی خوب است ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " دوران عاشقی " علیرضا رئیسیان



در زمان تماشای فیلم دوران عاشقی با خودم فکر می کردم که این فیلم با یکی از فیلم های سال های قبل می تواند هم ذات پنداری کند و وقتی بیشتر در این مورد فکر کردم فیلمی که نا خودآگاه در کالبد فکری ام قرار گرفت فیلم "زندگی خصوصی " محمدحسین فرح بخش بود فیلمی با مضمون اجتماعی و با محوریت ازدواج موقت ...

البته فیلم دوران عاشقی به شدت فیلم زندگی خصوصی سوژه اش موضوع ازدواج موقت نبود اما اشاره ای به آن داشت به طوری که تقریبا همه مراجعه کنندگان خانم وکیل غیر از مردی که مشکل تغییر جنسیت داشت ، مشکل شان خیانت در ازدواج موقتشان بود که جای تامل دارد ، تاملی ناشی از این فکر که تا کی قرار است در سینمای ایران سوژه فیلم ها "خیانت" باشد !؟ مثل آن شاعری که برای ریتم بخشیدن به قالب شعری اش از واژه تکراری عشق استفاده می کند و این به نظر بد می رسد البته امید است پس از سال ها سوژه قرار گرفتن خیانت در فیلم های سینمای ایران کارگردانی هم پیدا بشود که رهکاری برای این مشکل پیدا کرده و فیلمی هم بر این اساس ساخته شود . 

اما فیلم دوران عاشقی با شروع پر جنب و جوش و آشفته زندگی کاری یک وکیل خوب و کار کشته خانواده ، سعی بر نشان دادن عمق فاجعه اجتماعی حاکم بر خانواده های جامعه امروزی می پردازد که قابل کتمان نیست و نمی شود انکارش کرد ، البته با قصه ای خوب و کم عیب و ریتمی مناسب . 

فیلم دوران عاشقی در داستانش یک جنبه بسیار زیبای انسانی را در پی داشت که نتوانستم به راحتی از کنارش بگذرم و آن اینکه پدر بیتا وی را بارها به بخشش دعوت می کند ، بخشیدن که یکی از خصائص انسانی به شمار می رود خودش را به خوبی در این فیلم نشان می دهد و این موضوع باعث خوشحالی من بود و به نظرم دیالوگ خوب و کلیشه ای پدر بیتا یکی از لذت بخش ترین سکانس های فیلم را رقم زد : " ببخش تا بخشیده شوی " 

قصه ی فیلم در انتهای فیلم دچار ایراد می شود جایی که خواهر زاده آقای زندی تصمیم می گیرد به تنهایی زندگی کند و با دیالوگ " خواستم از شرافت عشقم دفاع کنم و یادگاری که ازش دارم " از قصه خارج می شود اما موضوع اصلی اینجاست که حمید و بیتا تصمیم شان برای زندگی و فرزندی که دارند چیست ؟

کارگردان آخر فیلم را نیمه باز می گذارد و تصمیم این دو شخص را مشخص نمی کند البته تصمیم این دو از دو حالت نمی تواند خارج باشد اینکه بیتا به راحتی از ازدواج دوباره همسرش بگذرد که اگر این شود فیلم نامه وفیلم دچار شعار زدگی می شود و اگر حمید همسرش را طلاق بدهد که امکانش خیلی کم است چرا که در مواردی عنوان کرده است که بیتا و پارسا را خیلی دوست می دارد پس قصه ایراد پیدا می کند البته امیدوارم راه سومی هم باشد که قصه را باور پذیر تر نماید.





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم "بهمن " مرتضی فرشباف



مرتضی فرشباف را می توانیم با فیلم سوگ و فیلم های کوتاهی همچون هالووین ، تاکسی ، فرش و چند فیلم کوتاه دیگر بهتر شناخت . کارگردانی که به قولی می توان گفت از شاگردان عباس کیارستمی هم به شمار می رود . 

البته فیلم کوتاه " باد هرکجا بخواهد می وزد " می تواند معرف خوبی برای این کارگردان و شاید بتوان گفت فیلنامه نویس باشد . 

و اما " بهمن " فیلمی که قبل از دیدنش فاطمه معتمد آریا تبدیل به یک برندی برای این فیلم شد و حتی در تیزر های اولیه فیلم به راحتی می توانستیم به این موضوع پی ببریم که فاطمه معتمد آریا همانند پرویز پرستویی در فیلم دو ، تک شخصیتی است که باعث دیده شدن فیلم خواهد شد . 

اینکه گفته می شود فیلمی با وجود یک بازیگر مطرح دیده بشود یا نشود یک اصل نیست و به نظر می رسد اگر هم اصل باشد در نظر من جزو اصول ناقص به شمار می رود ، اصولی که در عالم هنر بیشتر تبدیل به یک عرف نادرست شده است. زیرا که ممکن است مثل همین فیلم بهمن قبل از تماشا دیدگاه نسبت به این فیلم خوب باشد و یا انتظار خوب بودن را داشته باشد اما ناگهان با یک فیلم کسل کننده و از جمله آن فیلم هایی که باعث این دیدگاه در مخاطب می شود که این فیلم کی تمام می شود تا سالن را ترک کنم و یا در فقره نا مبارک اینکه قبل از اتمام نمایش فیلم سالن را ترک نمایم. 

فیلم بهمن از نظر من دچار این مشکل است ،و اینکه بسیار ضعیف در ساختار قصه گویی ، فیلمی بد ساخت و خسته کننده .

اگر واقعا بازی خانم معتمد آریا را در نظر نگیریم که اصلا فیلم چیز شاخصی ندارد . 

تعلیق های بی مفهوم ، کارهای بی معنی در فیلنامه و ضعف مهارت به راحتی دیده می شود و متاسفانه نمی توان به کارگردان و نویسنده این فیلم تبریک گفت . 

فیلم به لحاظ نور بسیار ضعیف و دارای حس منفی و استرس ولی هر از گاهیی قاب های هنری در تصویر برداری . تکرار بی خود سکانس هایی که در جاده بود نیز به کسالت آور بودن فیلم می افزود . 

در انتها موضوعی که جوابی برایش نیافتم جمله لاتینی بود که بر روی بدن کسری خالکوبی شده بود و یک موضوع دیگر اینکه ارتباط عکس ساحلی که پیرزن روی تخت بیمارستان در آلبومش می دید با خواب های ناهید که همان ساحل بود ... از دو حالت خارج نیست اینکه من و دوستانم و برخی از تماشاگران حاضر متوجه منظور کارگردان نشدیم یا اینکه به قدری قوی این ارتباط به یک موضوع اشاره می کرد که خارج از معلومات ما بوده و امیدوارم اینگونه باشد .





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .