وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه
وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

فیلم " احتمال باران اسیدی " بهتاش صناعی‌ها



احتمال باران اسیدی فیلم خوبی نبود . فیلمی کند و کسل کننده که کارگردان در انتهای کار با برخی از کارهای طنز و کمدی بازیگران سعی بر از بین بردن این روند کند و کسل کننده را دارد ولی این کار هم از کسالت این فیلم نمی کاهد . 

فیلم احتمال باران اسیدی داستان مردی تنها را روایت می کند که در نقش اش را شمس لنگرودی شاعر بازی کرده است . مردی تنها که در یکی از شهر های کوچک شمال کشور زندگی می کند . اینکه آن مرد چرا تنهاست و چرا ازدواج نکرده است می توان قضاوت های مختلفی داشت که در طول نمایش فیلم هم سر نخ هایی می شود چیزهایی فهمید اما من ترجیح می دهم در مورد لایه پنهان فیلم حرفی نزنم تا بزرگان در موردش بتوانند اظهار نظر کنند . 

به نظرم فیلم دارای یک لایه پنهانی است که کارگردان سعی زیادی برای گفتن این مطلب برای مخاطب عام این فیلم ندارد ولی این فیلم برای مخاطب خاص حرف برای گفتن زیاد دارد . 

در فیلم خرده داستان هایی را شاهد هستیم که برخی از آن داستان ها را به نوعی سیاه نمایی می دانم و فکر می کنم بیش از حد و اندازه بزرگنمایی شده است که بهتر است بگذریم . 

فیلم احتمال باران اسیدی کیفیت بصری مناسبی دارد و به لحاظ فنی نمی شود ایراد زیادی از کار گرفت اما دوباره تاکید می کنم فیلم دارای لایه ی پنهانی است که نه تنها در سینمای ایران تا به حال کار نشده است بلکه در سینمای خارج از کشور هم سخت چنین دغدغه ای در فیلم ها دیده می شود . البته چنین دغدغه به لحاظ عرفی با فرهنگ ایرانی ، اسلامی کشور در تضاد است اما امیدوارم برداشت من به عنوان هنر جوی کوچک سینما اشتباه بوده باشد .






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

مرگ ماهی " روح ا... حجازی "



مرگ ماهی سید روح ا... حجازی را شاید در بشود گفت در ادامه کارهای قبلی اش است . کاری های قبلی وی دغدغه خانواده و مسائل و مشکلات خانواده و تحکیم خانواده را دارد ، حال آنکه چقدر توانسته خوب عمل کند بحث دیگری ست و جای دیگری دارد . اما در فیلم مرگ ماهی که داستان خانواده ای است که هر یک از اعضایش در گوضه ای از دنیا مشغول زندگی شان هستند و مادر پیرشان به تنهایی با کمک یک خدمتکار زندگی می کند . قصه آر آنجا شروع می شود که مادر این خانواده می میرد و نزدیک ترین اعضای خانواده کم کم پیدایشان می شود . خانواده ای که کم همدیگری را می بینند و برخی از ایشان عمیقا باهم مشکل دارند و بعید است به این زودی ها با هم دیدار کنند اما مرگ مادرشان این فرصت را فراهم کرده است .

لحظه به لحظه از قصه اتفاقاتی می افتد . اما اوج داستان زمانی است که تهمینه دختر بزرگ خانواده وصیت شفاهی مادرش را عنوان می کند کا در انتهای فیلم می توان دلیل این وصیت غیر معمول را فهمید . مادر این خانواده در آخرین روزهای عمرش وصیت می کند پس از مرگش جنازه ی او را به مدت سه روز در خانه اش نگه دارند سپس دفن کنند ، معمای اصلی همین جاست . مادر می دانست که هر یک از فرزندانش برای دیدن وی به چند روز فرصت نیاز دارند که بر سر جنازه برسند و با این وصیت سعی بر دور هم جمع کردن فرزندانش داشت که قصه زیبایی را در پی داشت اما به نظر می رسید اگر روح ا... حجازی این قصه زیبا و تاثیر گذار را در قالب یک فیلم کوتاه و با حذف کش دادن های زائد می توانست بسازد چرا که در برخی از مواقع مخاطب حوصله اش سر می رفت و ریتم کند فیلم آزارش می داد . 

اما در حالت کلی فیلم داستانی تاثیر گذار دارد و می توان گفت که شاید این فیلم بهترین فیلم روح ا... حجازی است. 

بازیگران مطرحی در این فیلم بازی می کنند که هرکدام بازیگر خوبی به شمار می روند که در این فیلم مکمل همدیگر هستند. 

اگر هدف فیلم را تحکیم روابط خانواده ها بدانیم هدفی مقدس برایش می پنداریم اما با کمی کاستی که امید است در کارهای بعدی روح ا.... حجازی عزیز کم شاهدش باشیم چرا که سینما عرصه کسب تجربه هاست . 





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " ناهید " آیدا پناهنده



ناهید داستان زنی رنج دیده در شمال کشوراست که در سن پایین ازدواج کرده و صاحب پسر بچه ای است و پس از ده سال به علت اعتیاد و خلاف های شوهرش طلاق می گیرد و با شرط اینکه ازدواج نکند حضانت پسرش را بر عهده می گیرد اما ناگهان دل خود را می بازد و عاشق می شود ولی قولی که به خانواده و خود همسر سابق اش که پسر عمه اش هم هست مانع از عشق او به مسعود که پژمان بازغی نقش وی را ایفا می کند ، می شود . 

قصه ی خوبی را در این فیلم شاهد هستیم ، قصه ای که در مورد اش فکر شده و سعی شده است ایراد ها کم جلوه کنند . بازی ها در این فیلم هر مخاطبی را غافلگیر می کند . بازی بسیار خوب و باور پذیر ساره بیات و همچنین بازی طبیعی و عالی نوید محمد زاده در نقش شوهر ناهید تماشاگران را روی صندلی هایشان میخکوب می کند . 

البته شاید برخی از نقش ها اصلا وجودشان زیاد تاثیر خاصی روی قصه ندارد اما کارگردان به خوبی و با خرده داستان هایی در قالب داستان اصلی از همه نقش ها به بهترین نحو بازی گرفته است . 

فیلم ناهید فیلمی عاشقانه و اجتماعی است ، فیلمی که می توان در رده فیلم های متوسط به بالا قرار داد البته برای یک کارگردان فیلم اولی فیلمی است که می توان آن را تحسین کرد . 

ناهید ریتمی روان داد البته گاهی از اوقات ریتم فیلم کند می شود ولی طوری نیست که مخاطب را خسته کند چرا که سوال بزرگی را برای مخاطب پیش آوده وسعی بر پاسخ آن دارد و به همین دلیل است که تماشاکر را خسته نمی کند . در حالتن کلی اگر بخواهم ناهید را توصیف و یا نقد کنم می گویم ناهید فیلمی بدی نیست و شاید هم بگویم ناهید فیلم خوبی است و دیدنش خالی از لطف نیست . یکی از مشخصه های این فیلم پایان بسته آن است که بالاخره موضوعی را در مسیر حل شدن قرار می دهد و برای فرار از حل مشکل پایان را باز نمی گذارد که این هم مزیت ناهید محسوب می شود . 

بازی خوب پژمان بازغی و حتی بازی بسیار خوب پسر بچه ی داستان بسیار تاثیر گذار است . 

در برخی موارد مخاطب در ذهن خود می گوید اصلا ناهید باید پسرش را به پدرش بسپارد و به عشق خود برسد اما موضوع اصلی نشان دادن نهر مادری است که حتی با نا نجیب بودن پسرش حاضر به چنین کاری نیست. 






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " شیفت شب " نیکی کریمی



فیلم شیفت شب را نمی توانم فیلمی خوب بنامم ، حتی نمی توانم فیلمی متوسط ببینمش چرا که این فیلم اصلا شخصیت مشخصی ندارد . فیلم خودش هم نمی داند چه می خواهد بگوید . فیلم در نیمه اول خود با ابهامات کامل پیش می رود و تماشاگر را مات و مبهوت جلو می برد تا جایی که تنها دانسته مخاطب از فیلم همان اخراجج فرهاد از شرکت است و دیگر هیچ .

فیلم نیکی کریمی را فیلمی جالبب ندیدم البته فیلم قصه ی مناسب و خوبی دارد اما موضوع در این جا خودش را اشکار می کند که انگار قصه گویی و روایت فیلم از نصف به بعد است که این خوب نست . 

فیلم شیفت شب دغدغه مشخصی هم ندارد . در جایی ربا را نقد می کند و یا برعکس مخاطب را به سوی آن پیش می برد که مهم نیست پول برای رباست مهم این است که پول جور شود و فرهاد خیالش راحت ، که این هم بسیار نا ملایم است . 

در جایی دغدغه فیلم تغییر می کند و ناگهان تحکیم خانواده را در نظر خود کم رنگ نشان می دهد که بلکه موضوع حل شود . در جای دیگری شک و شبهه زن به همسرش را مطرح می سازد و نیز عدم همکاری و هماهنگی مرد خانه را با همسرش هم می توان  از دغدغه های گوناگون فیلم دانست که البته به نظر می رسد تا انتها هم نمی تواند موضوعاتی را که مطرح کرده و سفره هایی را که باز کرده است را به صورت هم زمان و در یک لحظه و با اتفاق خوبی پاسخ دهد چرا که هرکدام از این دغدغه ها خودشان به قدری بزرگ هستند که فقط یک فیلم نامه ی اختصاصی را برای خودشان مشغول کنند .

خانم نیکی کریمی سابقه ی درخشانی در عرصه بازیگری سینما دارند و به نظر می رسد در همان عرصه به تکلیفشان عمل کند بهتر است  چرا که باز می گویم به فول آن منتقد سینمای ایران ، مگر حتما باید فیلم بسازید بروید همان بازی تان را بکنید.

نمیخواهم نیکی کریمی را محدود به بازیگری کنم و یا اینکه نظرم بر این باشد که ایشان دست به کار فیلم سازی نزند و فقط بازی کند ، اما مطلب اصلی این است که ایشان در کار بازیگیری موفق ترند .

ساختار فیلم دچار شخصیت پردازی های پوچ است . مثلا کسانی که باید باشند نیستند و کسانی که باید نباشند هستند . 

برخی از شخصیت ها حضورشان بی مفهوم هست و تاثیری بر داستان ندارد مثل همسایه ناهید که نقش اش را خود خانم کریمی بر عهده داشت و ...

در حالت کلی فیلم خوبی نبود ولی نمی توانم بگویم که حرفی برای گفتن نداشت ، چرا اتفاقا حرف برای گفتن هم داشت اما دغدغه هایش در هم آمیخته بود و حرفی هم که قرار بود به مخاطب برسد در پس پرده ی سایر دغدغه ها گم می شد و  امیدوارم خانم کریمی در کارهای آینده موفق تر ظاهر شوند .






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " تگرگ و آفتاب " رضا کریمی




در مورد فیلم تگرگ و آفتاب باید بگویم فیلم خوبی نبود . اصلا معلوم نیست این فیلم حرفش چیست . اصلا ژانر این فیلم دفاع مقدس است یا چیز دیگر . تگرگ و آفتاب نه تگرگ دارد و نه آفتاب ، تقریبا فصه ای کلیشه ای که به راحتی انتهای داستان را می توان حدس زد و کسل کننده است . 

این روایت داستانی است از یک رزمنده به نام یحیی که مردی متدین است که تا سی و چهار سالگی ازدواج نکرده که این موضوع با تدین وی تناقض دارد . موضوع بعدی اینکه کارگردان سعی بر نشان دادن فردی خوب و بی عیب و نقص از وی را دارد که عاری از هرگونه خطاست که این نیز به نوعی شعار زدگی در فیلم به شمار می رود .

اصلا قصه ی فیلم خالی از هرگونه پرداخت مناسب است که نه ژانری مشخص دارد و نه موضعی مناسب . شخصیت های فیلم ثبات ندارند و برخی از شخصیت ها حضورشان فلسفه خاصی ندارد و هستند که فقط باشند. 

در جایی از قصه منطق بی معنا می شود و به طور ناگهانی سر از خانه ی یک جانباز قطع نخاع در می آوریم که معلوم نیست منظور قصه در این سکانس چیست . 

در برخی از سکانس ها مثل آن جایی که یحیی به دختری که می خواهد زخمش را پانسمان کند می گوید در این درمانگاه مردی برای تعویض پانسمان من نیست ؟ حرف من این است که یعنی چه ؟ می خواهی چه چیزی را ثابت کنی ؟ اعتقاد یحیی را به سخره گرفته ای یا می خواهی اعتقاد وی را صحیح جلوه دهی ؟ اصلا چه نیازی هست این سکانس بی معنی و مفهوم در فیلم آورده شود . 

متاسف می شوم وقتی چنین فیلم های ضعیفی در ژانر دفاع مقدس ساخته می شود آن هم دفاع مقدسی که ظرفیت های بزرگی برای فیلم سازی دارد . 

به قول منتقد مطرح فعال در سینمای ایران : اصلا چه نیازی هست برخی از دوستان فیلم بسازند ؟ بروند کار دیگری بکنند و با این قبیل فیلم ها وقت مردم را هم نگیرند . اینطوری خیلی بهتر است . 

سخن آخر اینکه ریتم فیلم کند کسالت آور و بی اتفاق است و تقریبا سکانس به سکانسش برای هر مخاطبی قابل پیش بینی و شخصیت های فیلم بی ثبات اند و همانطور که گفتم فلسفه حضور برخی از ایشان واقعا مبهم است . 







در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .