وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه
وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

فیلم " کوچه بی نام " هاتف علیمردانی



فیلم کوچه بی نام فیلمی با کارگردانی خوبی است . نمی توان منکر شد که بازی ها در این اثر بسیار خوب و جا افتاده است اما موضوعی که در این فیلم اشاره کوچکی به آن می شود باز هم موضوع خیانت است که امسال در اکثر کارها به چشم می خورد. خیانت مردی که همسر دارد و نیز در برخی از آثار زنی که همسر دارد . این موضوع درست است که بسیار دردناک است و نیز کسی نمی تواند منکر وجود این آسیب باشد اما همچنان جای سوال دارد که چرا انقدر بزرگنمایی و زیاد پرداختن به یک آسیب و تا به کی ؟

این فیلم جنبه های بسیار یدارد که باید در مجالی بیشتر لایه های مختلف این فیلم را مورد کنکاو قرار داده و بررسی کنیم اما به طور اختصار می توان گفت که فیلم کوچه بی نام روایتی از یک خانواده سنتی و فقیر ایرانی در قسمت فقیر نشین شهر است . خانواده ای که بیشتر نماد سنت به شمار می رود و گاهی نیز کارگردان با در کنار هم قرار دادن سنت و مذهب و چنین مصادیقی ، شاید سعی بر این دارد که سنت را موازی با مذهب بداند که امیدوارم اینطور نباشد که البته برداشت مخاطب عام غیر از این هم نخواهد بود .

در حالت کلی فیلم حرف های زیادی برای گفتن دارد و نیز تفاوت این فیلم با سایر فیلم هایی که در آنها تم خیانت را شاهدیم در این است که کوچه بی نام خیانت را نشان می دهد ولی آن را نفی می کند و به وضوح پشیمانی و نادرست بودن این خیانت را نیز به تصویر می کشد که به نظر راهی مناسب برای نمایش و حل آسیب ها انتخاب نموده است . 

قصه ای دراماتیک در اواسط فیلم مخاطب را دچار تنش می کند تنشی که اتفاق اصلی قصه به تبع از آن شکل می گیرد که با هوشمندی تمام در قصه گنجانده شده است .

کوچه بی نام را به نوعی تقابل مدرنیسم و سنت هم می توان دانست که این موضوع هم سوژه بسیاری از فیلم های اخیر بوده است و مشخصا این مطلب همچنان بی پاسخ می ماند که آیا مدرنیسم پیروز داستان است و یا سنت که البته تداوم این دو در کنار هم مطلوب تر است اما این فقط یک نظریه به شمار می آورد و اعمال آن را جزو تئوری های سخت ولی قابل اجرا ست .

اما در قسمتی از داستان برای من سوالی پیش می آید که چرا حاج مهدی که علی الظاهر فردی عاقل و پخته به نظر می رسد چرا نتوانسته تا به آن روز مانع از ایجاد علاقه نصیبه به پسرش باشد درحالی که می توانست با راه کاری بهتر این دو خانواده را دور از هم نگه داشته و مانع از ایجاد علاقه بین دو خواهر و برادر شود اما او چنبن کاری را نمی کند و با تجربه ای که دارد نمی تواند یک موضوع کوچک اجتماعی را پیش بینی کند .

فیلم کوچه بی نام فیلم خوش ساخت با داستانی تقریبا خوب است و جنبه های مثبت فراوانی دارد که امیدوار کننده است .






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " بدون مرز " امیرحسین عسگری



فیلم بدون مرز را فیلم بدی ندیدم فیلمی تقریبا بدون دیالوگ البته تا زمانی که سرباز آمریکایی وارد فیلم می شود ، بدون دیالوگ و بعد از آن هم دیالوگ چندانی را هم شاهد نمی شویم . فیلم بدون مرز را فیلمی قابل تقدیر می دانم ، فیلمی خاص با نمادگرایی بسیار کم و بازی بسیار خوب و هوشمندانه پسر بچه که به نوعی می توان گفت یکی از فیلم هایی است که در عین هزینه بسیار کم فیلمی خاص به شمار می رود .

بدون مرز قصه ی پسر بچه ای است که  یک کشتی به گل نشسته را محلی برای ماهیی گیری و ارتزاق قرار داده و از این طریق برای خود کاری دست و پار کرده است که صد البته بازی بسیار مناسب پسر بچه باعث خوب جلوه دادن کارهایش در یک لوکیشین نسبتا ثابت است .

بدون مرز فیلمی جنگی به شمار می رود اما نماد های ضد جنگ را در این فیلم شاهد هستیم . جایی که سرباز آمریکایی با خود حرف می زند و به نوعی به پوچی رسیده است و از کارهایش پشیمان شده به راحتی ضد جنگ بودن این اثر را لمس می کنیم. شاید این فیلم برای تماشاگران کسل کننده باشد اما حرف برای گفتن دارد و نمی توان به راحتی گفت حرفی برای گفتن ندارد. به نظرم این فیلم از جمله ی آن فیلم هاست که باید بارها دید تا اصل موضوع را که با هنرمندی تمام گفته شده فهمید . 

فیلم برای تماشاگر عام بی حوصلگی را در پی دارد اما زبان بصری خوبی با رنگ بندی های زیبا برای مخاطب با کم ترین امکانات ممکن بیان می کند . 

بدون مرز با کارگردانی مناسب و ایجاد افکت های صدا که با هنرمندی تمام صورت گرفته و نیز بازی گیری از پسر بچه ای کم سن وسال که بسیار طبیعی و ملموس بازی می کند شاهد موفقیت های خاص سینما خواهد شد . امیر حسین عسگری سعی کرده است با نماد گرایی های کوچک در این فیلم حرف های بزرگی زده است که مخاطب برای دیدنش نیاز تفکر عمیق دارد اما موضوع اصلی اینجاست که سینما اگر برای مردم فیلم می سازد باید نوعی فیلم بسازد که همه مردم آن را بفهمند ولی اگر برای قشری خاص فیلم سازی می کنند بهتر این است که برای همان قشر خاص اکران شود و نه بخش اکران مردمی جشنواره فیلم فجر بطوری که خود فیلم هم لطمه ببیند .





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " اعترافات ذهن خطرناک من " هومن سیدی



اعترافات ذهن خطرناک من را فیلمی متفاوت و نو در سینمای ایران دیدم فیلمی که شاید مورد پسند تماشاگران عام سینما نباشد ولی شاید بخشی از جامعه بتوانند با این نوع فیلم ارتباط برقرار کنند . البته بازهم در صورت رسدن به اکران بعد از جشنواره ...

موضوع اول در مورد این فیلم جنجال هایی در رابطه با اینکه این فیلم به نوعی کپی و یا تکرار فیلم ممنتو کریستوفر نولان است که کارگردان اثر ، هومن سیدی این مطلب را تکذیب و اظهار کرده است  : ذات هنر در منحصر به فرد بودن است و تلاش می کردم شباهتی میان این اثرها وجود نداشته باشد. که البته امیدوارم همین گونه که گفته است باشد . 

داستان فیلم درباره مردی است که در یک بیست و چهار ساعت عجیب و ملتهب هیچ چیز به یاد نمی آورد ، هیچکس را نمی شناسد و خاطرات گذشته اش هم گویی پاک شده است . در اطراف وی کسانی هستند که خودشان را دوست و همسر وی می نامند بی هیچ نشانه ای و مرد محکوم است تا هرچه می گویند را بپذیرد چراکه هیچ چیز از خود ندارد و حافظه اش یاری نمی کند.

نقش اصلی فیلم را سیامک صفری ایفا می کند که از بازیگران مطرح تئاتر کشور است و هنوز در عرصه ی سینما نتوانسته خود را به اثبات برساند . در صورت کلی بازی وی بسیار هنرمندانه و حرفه ای انجام گرفته و کاملا حساب شده عمل می کند ، بطوری که مخاطب شخصیت نا متوازن او را به خوبی درک می کند . 

نگار جواهریان هم بازی متفاوتی در این اثر از خود برجای گذاشته است جای تقدیر دارد .

تصویر بردای مناسب فیلم را نیز می توان برگ برنده این اثر دانست . 

در مورد قصه ی فیلم بهتر است بگویم قصه ی بدی نیست ولی موضوع این جاست که حرفی برای گفتن ندارد چرا که فقط روایتی کوتاه از زندگی و توهمات مردی را دارد که مقدار زیادی مواد مخدر اسید را در اختیار دارد و آیدا و صحت با شگردهای مختلف سعی بر به دست آوردن آن را دارند که البته کارگردان سعی بر نشان دادن ذهن نقش اصلی داستان را دارد که موفق ظاهر می شود .

اعترافات ذهن خطرناک همانطور که گفته شد برای قشری خاص از جامعه ساخته شده است و همان قشر خاص هم از این فیلم تعریف خواهند کرد . من نیز پس از تماشای فیلم از تعدادی از تماشاگران این فیلم سوالاتی پرسیدم تا موضوع برایم حل شود اما نظرات بسیار متفاوت بود که نشان از برداشت های گوناگون افرا و قشر های متفاوت بود . 

البته باز هم اشاره می کنم که اعترافات ذهن خطرناک فیلمی نو در سینمای ایران است که هومن سیدی جسارت کرده و با حساسیت بسیار خوب این اثر را به نتیجه رسانده است . 




در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .



فیلم " روباه " بهروز افخمی



قبل از اینکه بخواهم به تماشای فیلم روباه بنشینم در مورد این فیلم تصور چندان مثبتی نداشتم ، چرا که سینمای ایران در فیلم هایی که با ژانر سیاسی ساخته می شود چندان موفق عمل نکرده است البته اسم کارگردان این فیلم برای دیدنش کمی وسوسه انگیز بود و تقریبا اکثر مخاطبان به همین علت برای تماشای فیلم به سالن های سینما مراجعه کرده اند .

فیلم روباه بر خلاف برخی از فیلم های سیاسی که دچار شعار زدگی هستند ، داستانی مناسب و بسیار هوشمندانه دارد که مخاطب را تا آخرین ثانیه های فیلم با هیجان نگه می دارد و این یک حسن برای این فیلم است . 

روباه گاهی اوقات وارد مسائل سیاسی روز می شود و طعنه ای به دولت های قبل و حتی دولت فعلی می زند و در قسمتی از فیلم هم با دیالوگ " ترور مال دوره ی احمدی نژاد بود " به وضوح اسم رئیس دولت قبل را بر زبان می آورد که جذابیت خاصی به این فیلم بخشیده است و از آنجایی که اکثر مخاطبان سینما و مردم چنین مسائلی برایشان جالب است از دیدن فیلم لذت می بردند .

این فیلم بسیار خوش ساخت و بی هیچ بزرگنمایی قصه ای سیاسی و امنیتی را روایت می کند که مخاطب به سادگی داستان و شخصیت ها را درک می کند و می تواند به راحتی خودش را جای شخصیت های فیلم بگذارد و تصمیم بگیرد . 

داستان این فیلم به قدری جذاب و جالب است که هر مخاطبی با دیدن این فیلم هم لذت می برد و هم زمان برایش به سختی نمی گذرد به طوری که فیلم دارای ریتمی بسیار مناسب و همگن با روایت است که نشان از جا افتاده بودن فیلم نامه خوب اثر است .

در این فیلم هم شاهد ارزش هایی هم چون غرور ملی هستیم بدون در نظر گرفتن جناح های سیاسی که جای تقدیر از نویسنده و کارگردان اثر را دارد .

فیلم به گونه ای ساخته شده است که تماشاگر نا خودآگاه به خود می بالد و پس از دیدن این فیلم حس خوبی را دریافت می کند که به نظر در این بازه از زمان که اکثر کارهای سینمایی از کلیشه هایی همچون خیانت حرف می زنند ، نیاز است تا مخاطب با داستانی قوی و در عین حال با فکت های طنز موضوع سیاسی روز را به تماشا بنشیند و خودش را در این موضوع درگیر و دخیل بداند . 

درست هست این اثر بازیگران  چندان مطرحی ندارد که البته بازی کوتاه بابک حمیدیان در ابتدای فیلم که خیلی هم کوتاه است تحت تاثیر بازی طولانی مدت حمید گودرزی قرار گرفته که به خوبی هنر نمایی می کند و لبخند رضایت را بر لب تماشاگران می نشاند . 

این گونه داستان ها با این نوع کارگردانی خوب نیاز امروز جامعه ی ایرانی هست که هم به نوعی با مسائل روز آشنا باشد و هم از دیدن چنین اثراتی لذت ببرد و هم به برخی از داشته هایش افتخار کند که صد البته غرور ملی یکی ازاین داشته ها به شمار می رود . 

جسارت فیلم نامه نویس روباه قابل ستایش است بطوری که به راحتی و در نهایت آرماش قصه را روایت می کند و کار خوب کارگردان اثر که خود بهروز افخمی است مکمل این مطلب به شمار می رود .

در کل فیلم روباه را الگوی مناسب و بارزی برای تزریق غرور ملی و خود باوری در جامعه به وسیله فیلم دانست .






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " چاقی " راما قویدل



چاقی را نمی توانم بگویم خیلی بد بود و نیز نمی توانم از بازی خوب علی مصفا تعریف نکنم ولی فیلم چاقی قصه ای ضعیف و باز هم کلیشه ی خیانت را در قالب داستانش یدک می کشید. 

جشنواره امسال چند آسیب اجتماعی را به نحو بسیار زیادی بزرگ نمایی کرده است که امیدوارم از روی عمد نباشد که نیست اما واقعا برای هر شخص که با دیدن اکثر فیلم های جشنواره فیلم فجر امسال این سوال پیش می آید که چرا انقدر استعمال دخانیت به خصوص سیگار زیاد شده است ؟ ویا موضوع دیگر اینکه چرا دشنام گویی به راحتی و بی هیچ خط قرمزی می شود که امیدوارم فرهنگ خوب هنرمندان و اهالی سینما در اثراتشان هم نمود پیدا کند که حذف برخی از این آسیب ها که تاثیر مخربی دارند یکی از این فرهنگ های خوب به شمار می رود .

در هر صورت فیلم چاقی باز هم با تم خیانت نوشته می شود و نیز ساخته می شود البته در قیاس با سایر فیلم هایی که تم شان خیانت است بسیار کم و با حساسیت به این موضوع پرداخته می شود که امید است واقعا راهکاری نیز ارائه شود .

چاقی با بازی خوب علی مصفا و گاهی اوقات حمید فرخ نژاد همراه است اما این فیلم از لحاظ داستانی چندان حرفی برای گفتن ندارد و بیشتر کارها کلیشه و در حالت کلی تکراری است اما با این تفاوت که یک آسیب اجتماعی که بی توجهی اعضای خانواده و خصوصا زن و شوهر به یکدیگر را به مخاطب نشان می دهد و پس از طرح این مسئله مصادیق را کنار هم می چیند و کمبود های مد نظر را عنوان می کند سپس به صورت خیلی ضعیف و در بسته راهکار ارائه می دهد که به نظر نویسنده با این کار از پایان باز اثر فرار می کند که البته این موضوع تاثیر چندانی در روند ضعیف و کند روایت قصه ندارد . 

در هر صورت فیلم چاقی را نیز جزو فیلم های خیلی بد به حساب نمی آوریم و بهتر است بگوییم بد نبود .

چاقی جنبه مثبتی هم در پی داشت و آن اینکه در مورد توجه به هم در بین خانواده های امروزی را مورد تشویق قرار می دهد البته با مقداری کاستی که البته از چنین قصه ای انتظار بیش از این هم نبود ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .