وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه
وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

فیلم " خداحافظی طولانی " فرزاد موتمن



در مورد فیلم خداحافظی طولانی باید گفت این فیلم در رده فیلم های متوسط قرار خواهد گرفت ، فیلم هایی که دیدن و ندیدنش تاثیر زیادی روی مخاطب ندارد و اولین چیزی که به نظر می رسد این است که بگوید این فیلم نه خوب بود و نه خیلی بد ولی در حالت کلی رضایت مخاطب را در پی داشت .

این فیلم را نمی توان جزو فیلم های کسل کننده جشنواره امسال دانست اما ریتم کند فیلم تقریبا می خواست بی حوصلگی را به تماشاگران فیلم القا کند که تغییر کوچک در روند قصه مخاطب را به فیلم باز می گرداند . به نظر می رسد فیلم نامه این اثر به خوبی واکاوی نشده است و گاهی از اوقات داستان از دست مخاطب خارج می شود و پس از مدتی متوجه موضوع اصلی می شود . 

تکرار سکانس در این فیلم بسیار زیاد است و حتی تکرار کادر بندی های دوربین در بسیاری از سکانس ها بدون تغییر است واین موضوع طراوت و سرزندگی را از فیلم گرفته است . در کل نمی توانم این فیلم را بد بخوانم چرا که بازی های خوبی را از بازیگرانش شاهد بودم . خصوصا بازی خوب سعید آقا خانی که بیشتر از او بازی در نقش های کمدی و ظنز را داریم اما در این فیلم به خوبی و هنرمندی تمام بازی متفاوتی را از او شاهد هستیم که نشان از قوت وی در عرصه بازیگری است.

موضوع دیگری که به نوعی تماشاگر را آزار می داد موسیقی متن نا همگن این فیلم بود که در برخی از سکانس ها واقعا نمی شد سنخیت موسیقی متن با اتفاقی که در حال رخ دادن بود را درک کرد .

فیلم خداحافظی طولانی می توانست از این بهتر هم باشد ولی نشد ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم "عصر یخبندان " مصطفی کیایی



تبلیغات دهان به دهان این فیلم را به یکی از رکورد داران سینمای ایران تبدیل خواهد کرد البته با این توضیح که آیا این فیلم بعد از جشنواره فیلم فجر هم به اکران مردمی می رسد یا نه که باز هم الله اعلم ...

فیلم عصر یخبندان این روزها بارها به سانس فوق العاده می رسد ، سانس های فوق العاده تا ساعاتی از صبح که واقعا این استقبال را می توان بی نظیر نامید . البته طعنه ای هم به زمستان امسال می زنیم که خیلی به کمک سانس های فوق العاده نصف شبی آمده است . 

فیلم عصر یخبندان را با نقد چیزهایی که نباید نشان می داد و داد و چیزهایی که نباید می گفت و گفت شروع می کنم و در انتها به نقد کلی می پردازم . اصلا به طور کلی امسال فیلم های حاضر در جشنواره فیلم فجر مشترکات جالب توجهی دارند که فقط نام می برم و البته به راحتی در اکثر فیلم ها شاهدش هستیم و آن آسیب های اجتماعی بسیار عمیق است که گفتنش عیبی ندارد اما زیاد گفتنش می تواند عیب داشته باشد . 

اول اینکه موضوع خیانت که در نقد های قبلی نیز اشاره کرده ام . موضوع بعدی فحاشی های بسیار نا صحیح در خیلی از فیلم ها به گوش می خورد که تا به امروز در فیلم های سینمای ایران به این راحتی شنیده نمی شد و موضوع بعدی که در فیلم های امسال میبینیم بحث عادی نشان دادن دخانیات و امثالهم است که به نظر می رسد بیش از حد و اندازه نشان داده می شود اما موضوع اصلی ای که مرا درگیر خود می کند به طوری که قبل از نقد فیلم عصر یخبندان به آن می پردازم نشان دادن واضح و علنی وسایل و لوازم مواد مخدر صنعتی و نوع مصرف آن در فیلم عصر یخبندان بود که واقعا برایم موضوعی قابل درک نبود . اگر قرار بر این است که ما هر آسیبی را بطور مشخص و بی هیچ هراسی و به راحتی روی پرده سینما آن هم بدون یک سیستم مدیریتی مناسب که حداقل محدودیت سنی برای این قبیل فیلم ها قائل شود بیاوریم که سینما خودش تبدیل به منبع رواج فرهنگ های نا مناسب خواهد شد چرا که حتی یک نفر باز هم می گویم حتی یک نفر با دیدن این تصاویر نا مناسب به مواد مخدر روی آورد حتی از روی کنجکاوی ، فیلم ساز دچار خطای جبران نا پذیری خواهد شد در عین حال که تمام حقوق هنرمندی اش محفوظ است ولی کسی خبر از حقوق آن مخاطب ندارد که با دیدن این فیلم به بدی روی آورده است . 

واما به ساختار خود فیلم می پردازم ، ساختار بسیار مناسب و فارغ از مقدمات ابتدایی این نقد که نشان از فیلنامه بسیار قوی و جا افتاده را دارد . فیلنامه ای که با فلش بک های گاه و بی گاه البته با رویکرد مثبت مخاطب را هیجان زده می کند و آن هیجان را کنترل کرده و تبدیل به یک هیجان دیگر با یک ساختار دیگر می کند به طور مثال گاهی با یک اتفاق بد و گاهی با یک اتفاق خوب و حتی گاهی با دیالوگ و رفتار طنز هیجان مخاطب را تا آخر فیلم حفظ می کند که این موضوع یکی از جنبه های مثبت این فیلم است .

عصر یخبندان درست است محوریت موضوع اش خیانت است البته این بار خیانت زن به مرد و در مقیاس کوچک تر خیانت نرد به زن و تداوم این موضوع در حالت های مختلف و چرخشی که این مسدله به خوبی و زیرکی تمام مورد پرداخت قرار گرفته است . 

حس بازی های خوب و تاثیر گذار از گروهی از بازیگران خوب سینمای ایران برای کارگردان جوان فیلم عصر یخبندان را نمی توانیم نادیده بگیریم کارگردانی که با فیلم خط ویژه هم چنین وییگی هایی را با هنرمندی تمام در فیلمش می توانستیم ببینیم البته گاها با تعلیق های ناشیانه در فقزه فیلم خط ویژه . اما بطور کلی در قیاس با آن فیلم عصر یخبندان حرف برای گفتن بیشتر دارد . 

حرف هایی برای سیاست مداران در قالب دیالوگ های کنایه دار که جای تامل دارد و بیشتر هم در ظنز ترین و با مزه ترین لحظات فیلم که مشخصا با بازی محسن کیایی در نقش سعید بیشتر به چشم می خورد . خلاف هایی از سعید سر می زند که در عین با مزه گی توجیه بر بی پولی و وضعیت نا به سامان شرایط اقتصادی کشور را دارد که به نظر خیلی خوب پرداخته شده است .

ویک مطلب مثبت دیگر در مورد این فیلم که پایان مطلوب قصه است و کارگردان با حل کردم موضوع اولیه به خوبی و مهارت تمام توانسته است طرح مسئله ای کند و در انتهای داستان مسئله را به خوبی ببندد و این خیلی خوب است ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم "بوفالو " کاوه سجادی نیا



قبل از اینکه بخواهم در مورد فیلم بوفالو مطلبی بگویم سوالی که برایم در مورد بازیگر توانای سینمای ایران پیش آمده را مطرح می کنم ، سوالی که این روز ها در ایام جشنواره فجر برای هر مخاطبی که بازی پرویز پرستویی را می بیند مطرح می شود . نمی دانم در مورد پرویز پرستویی عزیز با این سابقه درخشان می توان حرفی زد یانه اما برداشت من از بازی ایشان در دو فیلمی که از آغاز جشنواره تا به امروز دیده ام برداشت جالبی نیست ، البته باز هم امیدوارم که این فیلم ها و بازی ها حرف برای گفتن داشته باشند و این سوالات ناشی از سواد کم باشد .

فیلم بوفالو در کل هیچ چیزی برای توصیف و یا تعریف ندارد اصلا به راحتی می توان گفت این فیلم حرفی برای گفتن نداشت که بشود در موردش قضاوت کرد . فیلمی با ریتم بسیار نامتوازن به طوری که ابتدای فیلم ریتم تند است و همراه با ایجاد جذابیت با بازی های خوب اما دیری نمی پاید که این ریتم به یک ریتم مرده ای هم چون مرداب فیلم تبدیل می شود که واقعا کسالت آور است . 

در ابتدای قصه با دو زن وشوهر جوان روبرو می شویم که به سختی از روایت داستان می توان فهمید که این دو با همکاری هم دزدی کرده اند و باز هم خیلی به سختی می توان فهمید که این زن و شوهر برای فروش اجناس دزدی شان طمع کرده اند و باز هم کارهای عجیب و غریب و نا گهانی و حتی مرگ پیمان را نمی شود درک کرد ، بر اساس چه منطق و یا حتی شوخی پیمان خودش را به اب میزند ؟ و اگر منطق وی را شوخی در نظر بگیریم بر اساس کدام منطق دیگری خودش را غرق می کند و یا زیر اب می رود . به نظر می رسد داستان نقص بزرگی دارد و قصه اصلی بعد از مرگ پیمان شروع می شود اما فیلنامه نویس داستان خوبی برای نوع مرگ پیمان مد نظر ندارد پس بی دلیل و منطق خاصی پیمان قصه ما خودش را به آب میزند و بر حسب اتفاق هم می میرد .

این رویه داستان گویی و پرداخت شخصیت و روایت به نظر ناشیانه می رسد حال اینکه قصه چیز دیگری است و یا اصلا مطلب و نقطه عطف داستان موضوع دیگری سر جای خود اما واقعا این قصه و روایت قابل درک نبود و تا آخرین ثانیه های فیلم هم نمی شد چیزی فهمید و در باز هم فیلم مخاطب را در همین ابهام و سر در گمی رها می کند . به نظرم این نوع فیلم سازی و روایت داستان به نوعی فرار از پرداختن و ساختن یک قصه خوب است که فقر فیلنامه باعث ساخت چنین اثراتی می شود . تنها مطلب مثبتی که می توان در مورد این فیلم یاد کرد بازی های طبیعی و خوب بازیگرانش است که در پس پرده قصه نامناسب مخفی مانده و این موضوع طبیعی هم هست چرا که قصه بد بازیگر خوب را هم بد می کند .





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .


فیلم " چهارشنبه 19 اردیبهشت " وحید جلیلوند



اسم فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت دچار تغییراتی در جدول جشنواره شده است که کارگردان این کار موضوع را با انتشار پوستر فیلم حل کرد و اسم صحیح فیلم همین چهارشنبه 19 اردیبهشت است . 

وحید جلیل وند از جمله کارگردانان فیلم اولی بود که شاید قبل از آغاز جشنواره می شد حدس زد که با فیلمی خوب می خواهد آغاز کند و پای در عرصه بیشتر دیده شدن قرار دهد . 

فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت از جمله فیلم های قابل ستایش بخش نگاه نو است، در این فیلم اصطلاحا تقریبا همه چیز سر جای خودش قرار دارد و این موضوع نشان می دهد که از سناریو و دکوپاژ حرفه ای و خوبی برخوردار است . این یکی از فیلم هایی است که نه تنها کسل کننده نیست و بلکه قصه ای با مناسب و پاسخگویی کامل به مخاطب است و صد البته فیلنامه ای که با هم فکری و مشارکت نویسندگانی چون حسین مهکام ، و حید جلیلوند و ... تبدیل به فیلم شود نتیجه ای غیر از این داشته باشد تعجب آور است .

چهارشنبه 19 اردیبهشت و یا حتی چهارشنبه 19 آبان  به یک موضوع رئال می پردازد بطوری که هر شخصی در جامعه به نوعی با این مسائل درگیر است و می تواند به راحتی هم ذات پنداری کند و این یکی از امتیاز های مثبت این فیلم به شمار می رود اینکه معضلی را بدین گونه حرفه ای و کم نقص در قالب یک کار اپیزودیک که معمولا کار های موفقی از اب در نمی آیند ، می شود بیان کرد خبر از میزان مهارت کارگردان و نویسندگان فیلم دارد .

دغدغه شخص اول داستان در خدمت داستان است و طوری برنامه ریزی شده است که نتواند از قالب داستان فراتر رود و دغدغه جدیدی را تعریف کند که فیلنامه کشش جمع آوری مطلب را نداشته باشد . 

در حالت کلی فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت را می توان یکی از تجربه های موفق اپیزودیک سینمای ایران دانست تا جایی که شاید به راحتی بتوان گفت موفق ترین اثر در این روش فیلم سازی چون واقعا نمی توان مشابهی را برای این فیلم پیدا کرد.

بازی های قابل قبول و خوب و تصویر برداری حرفه ای در خدمت قصه  با نور پردازی مناسب را نیز می توان از مشخثه های خوب این اثر نام برد . 

البته در سکانس پایانی فیلم تماس زنی که نقشش را نیکی کریمی به زیبایی به جای آورده بود ، کار قصه را به مقدار خیلی کمی دچار آشفتگی کرد که اگر تماس نمی گرفت قصه ناقص می ماند و در صورت تماس هم قصه باید ادامه می داشت که کارگردان با بی پاسخ گذاشتنش شاید سعی بر باز گذاشتن آخر قصه در مقیاس کوچک تر را داشته است .

فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت را در ردیف فیلم هایی می گذاریم که چند بار دیدنش خالی از لطف نخواهد داشت ...





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " رخ دیوانه " ابوالحسن داوودی



رخ دیوانه مورد اقبال مردمی قرار گرفته است به طوری که برای تهیه بلیت این فیلم ساعت ها در سینما ها صف می ایستند و این موضوع را به فال نیک میگیریم . و در ضمن می توانیم این فیلم را مصداق مناسب برای کسانی که به خاطر اسم بازیگر از فیلمی استقبال می کنند بدانیم که به قولی به اشتباهشان پی ببرند البته الله اعلم ...

فیلم رخ دیوانه را فیلم خوش ساخت و خوبی دیدم ، فیلمی که با کارگردانی بسیار قوی و فیلنامه جا افتاده و حساب شده تا آخرین فریم های فیلم، مخاطب را با هیجان نگه می دارد تا جایی که از ابتدای فیلم تا آخرش نمی شود حتی پلک زد و چنان خوب نوشته شده است که پرده به پرده می تواند قصه را بازگرداند و باعث حیرت مخاطب شود . 

اگر بخواهیم از عینک خوشبینی استفاده کنیم این روند و ریتم فیلم ناشی از مهارت فیلم نامه نویس و کارگردان اثر است ولی اگر بخواهیم بد بین باشیم می توانیم به قول یکی از دوستان مخاطبان عزیز سینما بگوییم این نوع فیلم سازی به نوعی بازی گرفتن تماشاگر است که به نظر می رسد هر دو نظریه و نقد قابل احترام است ...

بازی های خوب و طبیعی و گاها بسیار عالی را می توانسیتم در این اثر لمس کنیم البته نمی توان گفت همه بازی ها ولی کلیت بازی ها را می توان خوب ارزیابی کرد ولی بطور مشخص بازی نقش پیروز بعضی اوقات دچار تزلزل می شد که زیاذ به چشم مخاطب نمی آید . 

فیلنامه خوب این اثر نقد کردن را سخت می کند فیلم نامه ای که به نظر می رسد واقعا بر رویش بارها و بارها فکر شده و نتیجه ای مطلوب در پی داشته است و باز هم نمی توان کم ایرادش خواند چنانچه نظرات مختلفی در موردش گفته می شد که به یکی از این نقد ها اشاره می کنم که به نظر خودم هم قابل تامل است ، آن هم اینکه نویسنده می توانست در انتهای فیلم فقط با نشان دادن شکوفه و عدم فلش بک زدن قصه را به پایان برساند و نیز در حین افتادن پیروز از ساختمان و قبل از به زمین خوردنش فیلم تمام شود چرا که نقطه ی آغازین فیلم هم در همان فضا بود که البته این موضوع و نظر را وقتی با ساعد سهیلی بازیگر نقش مسعود در میان گذاشتم برایش جالب بود و اینکه با تایید این مطلب از فیلنامه حاصله هم دفاع کوچکی کرد که به نظر می رسید بیشتر در ذوق و هیجان استقبال فیلمش بود ... 

تصویر برداری و صدای مناسب این فیلم هم جای تقدیر دارد و همچنین موسیقی متن اش که کاملا به جا و همراه با ریتم فیلم بود .

فیلم را به جز برخی از سکانس ها نمی توان در مورد دیالوگ فیلم موفقی خواند چرا که دیالوگ هایش در عین سادگی و کلیشه ای بودنشان حس رضایت را در مخاطب ایجاد می کردند و فکر می کنم تنها دیالوگی که تاثیر گذار بوده باشد همان دیالوگ بیژن امکانیان در نقش پدر غزل به کاوه نجم همسر غزل گفت : دلیل به دنیا آمدن یه آدم ویزای پدر باشه و نیاز مالی مادر " این دیالوگ سوگ و غم سنگینی در مخاطب ایجاد می کند که امید است در راستای مثبت آن دیده شود ...






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .