وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه
وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

وبلاگ شخصی علی جعفری اقدمی خامنه

فیلم " دوران عاشقی " علیرضا رئیسیان



در زمان تماشای فیلم دوران عاشقی با خودم فکر می کردم که این فیلم با یکی از فیلم های سال های قبل می تواند هم ذات پنداری کند و وقتی بیشتر در این مورد فکر کردم فیلمی که نا خودآگاه در کالبد فکری ام قرار گرفت فیلم "زندگی خصوصی " محمدحسین فرح بخش بود فیلمی با مضمون اجتماعی و با محوریت ازدواج موقت ...

البته فیلم دوران عاشقی به شدت فیلم زندگی خصوصی سوژه اش موضوع ازدواج موقت نبود اما اشاره ای به آن داشت به طوری که تقریبا همه مراجعه کنندگان خانم وکیل غیر از مردی که مشکل تغییر جنسیت داشت ، مشکل شان خیانت در ازدواج موقتشان بود که جای تامل دارد ، تاملی ناشی از این فکر که تا کی قرار است در سینمای ایران سوژه فیلم ها "خیانت" باشد !؟ مثل آن شاعری که برای ریتم بخشیدن به قالب شعری اش از واژه تکراری عشق استفاده می کند و این به نظر بد می رسد البته امید است پس از سال ها سوژه قرار گرفتن خیانت در فیلم های سینمای ایران کارگردانی هم پیدا بشود که رهکاری برای این مشکل پیدا کرده و فیلمی هم بر این اساس ساخته شود . 

اما فیلم دوران عاشقی با شروع پر جنب و جوش و آشفته زندگی کاری یک وکیل خوب و کار کشته خانواده ، سعی بر نشان دادن عمق فاجعه اجتماعی حاکم بر خانواده های جامعه امروزی می پردازد که قابل کتمان نیست و نمی شود انکارش کرد ، البته با قصه ای خوب و کم عیب و ریتمی مناسب . 

فیلم دوران عاشقی در داستانش یک جنبه بسیار زیبای انسانی را در پی داشت که نتوانستم به راحتی از کنارش بگذرم و آن اینکه پدر بیتا وی را بارها به بخشش دعوت می کند ، بخشیدن که یکی از خصائص انسانی به شمار می رود خودش را به خوبی در این فیلم نشان می دهد و این موضوع باعث خوشحالی من بود و به نظرم دیالوگ خوب و کلیشه ای پدر بیتا یکی از لذت بخش ترین سکانس های فیلم را رقم زد : " ببخش تا بخشیده شوی " 

قصه ی فیلم در انتهای فیلم دچار ایراد می شود جایی که خواهر زاده آقای زندی تصمیم می گیرد به تنهایی زندگی کند و با دیالوگ " خواستم از شرافت عشقم دفاع کنم و یادگاری که ازش دارم " از قصه خارج می شود اما موضوع اصلی اینجاست که حمید و بیتا تصمیم شان برای زندگی و فرزندی که دارند چیست ؟

کارگردان آخر فیلم را نیمه باز می گذارد و تصمیم این دو شخص را مشخص نمی کند البته تصمیم این دو از دو حالت نمی تواند خارج باشد اینکه بیتا به راحتی از ازدواج دوباره همسرش بگذرد که اگر این شود فیلم نامه وفیلم دچار شعار زدگی می شود و اگر حمید همسرش را طلاق بدهد که امکانش خیلی کم است چرا که در مواردی عنوان کرده است که بیتا و پارسا را خیلی دوست می دارد پس قصه ایراد پیدا می کند البته امیدوارم راه سومی هم باشد که قصه را باور پذیر تر نماید.





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " پدر آن دیگری " یدالله صمدی




فیلم پدر آن دیگری اسمش قابل تامل است ، اسمی که فلسفه اش در قالب فیلنامه بسیار جا افتاده و کم نقص آن به خوبی و هنرمندی تمام به نمایش درآمده است . فیلنامه ای که از رمان هم اسم فیلم به نوشته پرینوش صنیعی اقتباس شده است البته به گفته خود کارگردان فیلم با کمی دستکاری در داستان و حذف برخی از اتفاقات که در رمان بود و برای ساخت بی چون و چرای رمان نیاز به یک بازه ای همچون سریال تلویزیونی بود که آقای صمدی کارگردان این اثر به همین فیلنامه بسنده کرده اند . 

این فیلم با بازی هنرمندانه بازیگران مطرح سینمای ایران که مکمل فیلنامه یاین اثر هست به خوبی بیانگر یک مشکل اجتماعی و یا بهتر بتوان گفت خانوادگی پرداخته است ، مسذله ای که ممکن است برای هر خانواده ای پیش بیاید و نوع رفتار با این پدیده نیز بسیار مهم است که آقای صمدی به خوبی در این فیلم بر خلاف برخی از اهالی سینما که فقط مطرح کردن مشکل را رسالت خود می دانند و در پاسخ به این سوال که پس راه حل چه می شود ، می گویند وظیفه من فقط عنوان کردن آسیب است و راه حلش بر عهده دیگران ، راهکار حل این مسئله را نیز با ریتمی بسیار مناسب به تصویر می کشد به طوری که مخاطب احساس رضایت می کند . 

به نظر می رسد فیلنامه نویس این اثر زمان خوبی برای نوشتن این فیلم به کار بسته بطوری که نه در حد صد درصد ولی در حد قابل قبول به سوالات مخاطب پاسخ می دهد . موضوع و دغدغه را در ابتدای فیلم به راحتی عنوان می کند و با ریتمی مناسب و در خور مشکل مطرح شده با قصه گویی کم تنش فیلم را به انتها می رساند و در آخر برای مشکل مطرح شده راهکار مناسب ارائه می دهد که این موضوع قابل تقدیر است . 

اینکه امروزه برخی از دوستان  هنرمند در فیلم خود موضوع و یا مشکلی را مطرح می سازند و حل آن را با پایان باز و یا به هر نحو دیگری در اختیار مخاطب و یا هر کس دیگر قرار می دهند به نظرم به نوعی فرار از تعهد و مسئولیت پذیری هنری را در پی دارد . 

از این باب این فیلم را می توان مصداق مناسبی برای این نظریه که فیلمساز باید آسیب های اجتماعی را ببیند و مطرح کند و برایش راهکار پیدا کردهو بگوید ، دانست . ولو اینکه این فیلم خارج از مسابقه جشنوراه فیلم فجر هم باشد ، که این موضوع هم جای تامل دارد ، البته اینکه این فیلم در بخش مسابقه نیست برای من مقداری نارحت کننده و مقدار بیشتری خوشحال کننده است ، ناراحتی از این باب که این فیلم ساختاری مناسب تر از برخی از فیلم های حاضر در بخش مسابقه را می تواند داشته باشد و خوشحالی از این بابت که اگر این فیلم در بخش مسابقه بود کار را برای داروان سخت می کرد و تشخیص فیلم خوب و بد را دچار مشکل می ساخت چون این فیلم را نه می توان در فقره فیلم های بسیار بد در نظر گرفت و نه در رده فیلم های بسیار بد و اگر جشنواره خالی از این دو مبحث باشد پویایی خود را از دست می دهد . 

در کل من از تماشای این فیلم لذت بردم و پس از فیلم هم همین مباحث گفته شده را با کارگردان و برخی از عوامل اثر در میان گذاشتم . 

در انتها می خواهم به بازیگر کودک این فیلم که نقش شهاب را بازی کرده بود تبریک گفته و برایش آرزوی موفقیت در عرصه هنر را داشته باشم ... 





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم "بهمن " مرتضی فرشباف



مرتضی فرشباف را می توانیم با فیلم سوگ و فیلم های کوتاهی همچون هالووین ، تاکسی ، فرش و چند فیلم کوتاه دیگر بهتر شناخت . کارگردانی که به قولی می توان گفت از شاگردان عباس کیارستمی هم به شمار می رود . 

البته فیلم کوتاه " باد هرکجا بخواهد می وزد " می تواند معرف خوبی برای این کارگردان و شاید بتوان گفت فیلنامه نویس باشد . 

و اما " بهمن " فیلمی که قبل از دیدنش فاطمه معتمد آریا تبدیل به یک برندی برای این فیلم شد و حتی در تیزر های اولیه فیلم به راحتی می توانستیم به این موضوع پی ببریم که فاطمه معتمد آریا همانند پرویز پرستویی در فیلم دو ، تک شخصیتی است که باعث دیده شدن فیلم خواهد شد . 

اینکه گفته می شود فیلمی با وجود یک بازیگر مطرح دیده بشود یا نشود یک اصل نیست و به نظر می رسد اگر هم اصل باشد در نظر من جزو اصول ناقص به شمار می رود ، اصولی که در عالم هنر بیشتر تبدیل به یک عرف نادرست شده است. زیرا که ممکن است مثل همین فیلم بهمن قبل از تماشا دیدگاه نسبت به این فیلم خوب باشد و یا انتظار خوب بودن را داشته باشد اما ناگهان با یک فیلم کسل کننده و از جمله آن فیلم هایی که باعث این دیدگاه در مخاطب می شود که این فیلم کی تمام می شود تا سالن را ترک کنم و یا در فقره نا مبارک اینکه قبل از اتمام نمایش فیلم سالن را ترک نمایم. 

فیلم بهمن از نظر من دچار این مشکل است ،و اینکه بسیار ضعیف در ساختار قصه گویی ، فیلمی بد ساخت و خسته کننده .

اگر واقعا بازی خانم معتمد آریا را در نظر نگیریم که اصلا فیلم چیز شاخصی ندارد . 

تعلیق های بی مفهوم ، کارهای بی معنی در فیلنامه و ضعف مهارت به راحتی دیده می شود و متاسفانه نمی توان به کارگردان و نویسنده این فیلم تبریک گفت . 

فیلم به لحاظ نور بسیار ضعیف و دارای حس منفی و استرس ولی هر از گاهیی قاب های هنری در تصویر برداری . تکرار بی خود سکانس هایی که در جاده بود نیز به کسالت آور بودن فیلم می افزود . 

در انتها موضوعی که جوابی برایش نیافتم جمله لاتینی بود که بر روی بدن کسری خالکوبی شده بود و یک موضوع دیگر اینکه ارتباط عکس ساحلی که پیرزن روی تخت بیمارستان در آلبومش می دید با خواب های ناهید که همان ساحل بود ... از دو حالت خارج نیست اینکه من و دوستانم و برخی از تماشاگران حاضر متوجه منظور کارگردان نشدیم یا اینکه به قدری قوی این ارتباط به یک موضوع اشاره می کرد که خارج از معلومات ما بوده و امیدوارم اینگونه باشد .





در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .

فیلم " دو " سهیلا گلستانی



صحبت کردن در مورد فیلم "دو" خیلی سخت است بطوری که نمیدانم به چه زبانی در مورد این فیلم سخن بگویم . چراکه بعد از تماشای این  فیلم تا به حال که  ساعاتی گذشته حالم بد است ...!!! 

فیلم "دو " فیلم خوبی نبود . فیلم دو فیلم خوش ساختی نبود . فیلم دو اگر شخصیتی به اسم پرویز پرستویی را در عواملش نداشت دیده نمی شد و نظر شخصی من این است که دیدن این فیلم اتلاف وقتی بیش نیست . 

من نمی دانم واقعا فیلم بد بود و یا اینکه من نتوانستم ارتباط خوبی با این فیلم برقرار کنم . قصه نا متوازن و بی سرو ته و گاه بی منطق کسالت عجیبی را در بر داشت . اگر بازی خوب مهتاب نصیر پور را در نظر نگیریم واقعا این فیلم حرفی برای گفتن نداشت ، مگر اینکه کارگردان شعار کلیشه ای " این فیلم برای قشر خاص ساخته شده است " را به کار ببرد که آن هم باعث تاسف خواهد بود چرا که فیلم در بخش نگاه نو است و برای اکران مردمی در لیست فیلم های جشنواره قرار گرفته پس حتما برای مردم است و دیگر هیچ .

قبل از تماشای فیلم تنها موضوعی که مخاطبان عام را جلب دیدن این فیلم می کرد به نظر می رسید حضور پرویز پرستویی بود و بازهم دیگر هیچ ... 

اما موضوعی که برای من و همراهانم در سالن سینما حل نشد این بود که هدف پرویز پرستویی با این سابقه درخشان در عرصه هنر ، با بازی در این فیلم چه بود ؟ واینکه ارزشش را داشت یا نه !!؟؟






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .



فیلم " در دنیای تو ساعت چند است ؟ " صفی یزدانیان



در مورد فیلم در دنیای تو ساعت چند است ؟ ، باید بگویم که اصلا انتظار چنین فیلمی از یک کارگردان بی نام و نشان نمی رفت اینکه این فیلم واقعا حرف برای گفتن زیاد داشت شکی نیست و می توانم به راحتی بگویم که در آغازین روزهای جشنواره فیلم فجر شاید این بهترین فیلم از لحاظ داستان و ساختار و حتی مسائل فنی خوب بود که به تماشا نشستم . 

حضور زوج سینمای ایران خانم لیلا حاتمی و علی مصفا به همراه فرزندانشان و نیز خانم زهرا حاتمی باعث پر تماشاگر شدن این فیلم در سالن های سینما شده که واقعا هم به حق است . اگر هم بخواهم ایرادی برای داستان این فیلم پیدا کنم  که به نظرم خیلی کم ایراد است و شاید بتوان گفت اصلا ایرادی ندارد بازهم بازی خوب لیلا حاتمی و به خصوص علی مصفا به قدری زیبا و حیرت آور بود که نمی توان حتی به ایرادی فکر کرد . 

تنها موضوعی که در متن فیلم برای من قابل تامل بود عرض ارادت مبالغه آمیز به فرهنگ فرانسه بود و می شد به راحتی تعظیم به این فرهنگ را دراین فیلم درک کرد که ناخود آگاه مخاطب را علاقمند به این فرهنگ می کند که صد البته کارگردان فیلم این چنین تفکری نداشته و به عنوان یک کارگردان جوان و تازه کار ایرانی حتما به فرهنگ و ریشه های فرهنگی کشور خودش پایبند تر است ... 

در کل به نظر من فیلم در دنیای تو ساعت چند است ؟ ، ارزش دیدن دارد و شاید ارزش چند بار دیدن را هم داشته باشد . 






در انتها لازم به ذکر است که این نقد طبق نظرات شخصی بنده بوده است . 


علی جعفری اقدمی خامنه .